سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        گور دسته جمعی

        شعری از

        مهتاب محمدی راد

        از دفتر و صداهایی در سرم.. نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۴۹ شماره ثبت ۱۱۲۸۳۴
          بازدید : ۶۵۱   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهتاب محمدی راد

        ‍ ‍ برای خاطره ات 
        پوست کنده ام میوه.. 
        دو چایِ دبش ریخته ام 
        کنارِ آیینه...... 
         
        بیا.. نه شکلِ خودت! 
        نقاب بر سر کن...
        به قصدِ رقص ولی 
        تفنگ را پر کن............ 
         
        بیا.. گلایه بکن.. 
        بگو هوات پس است.. 
        زمین بخور 
        و بگو 
        که سکه هات کم است.....  
        بگو که هر دویِ ما 
        شبیهِ حادثه ایم.. 
        'نجیب بره' بشو 
        بپرس: برای منی؟.........
        .
        .

        بپرس 
        صدای چه بود؟ 
        خیره شو به روسری ام.. 
        نفس بگیر و بگو 
        تیر خورده توی سرت؟!........ 
        بگیر نبض مرا 
        بگو هوا سرد است 
        هنوز گنگ و گمی؟؟ 
        جنازه ات گرم است!...... 
         
        نفس بگیرم و باز 
        هوا... دم باشد.. 
        هوا زور بزند 
        دریچه کم باشد......  
        هی التماس کنی 
        بیا فرار کنیم.. 
        به شانه ام بزنی 
        مرا مجاب کنی... 
        به شانه ات برسم 
        کسی صدات کند.. 
        تو اشتباه کنی و دکتر  
        مرا جواب کند........ 
         
        بگویمت با غم 
        چه بو گرفته تنت!  
        شعارهای تو کو؟ 
        کجاست شعرِ تنت؟...... 
        گلوی سیبِ کِه را 
        گرفته ای به دهان؟ 
        هنوز نیامده بود 
        قرارِ آخرمان!...........  
         
        بغل کنی من را 
        شبیهِ ماهی ها 
        به سمتِ گور ببری 
        گورِ دسته جمعیِ زن ها.............  
        به یاد بیاورم 
         آه.....آه.. آری... 
        به قصدِ ماه آمده بودم 
        نه حوضچه ی ماهی!...... 
         
        تلو... تلو... بخورم 
        جـدا کنم خود را... 
        بیفتم از دستت 
        نگــــاه کنم تو را.......  
        به سرنوشت بخندم
        به خنده هام...گریه... 
        به خواب زنم خود را 
        به خواب ها... بخیه........ 
         
         
        مهتاب محمدی راد
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0