سولوبدی گوللَریم منیم سن ایریلیب گِدَن زمان
گوزومده قانَ یاش دونوب سن اغلارا گولَن زمان
منیم بوسوگیدن چاتان سینمده دردلریم یامان
اوجالسا،گویلر اهیمه الولانار سونَن زمان
بوعشقه یازدیغیم منیم پوزولدولار اوخولمامیش
اوخ اولدی نیسگیلیم منیم اتیلدور اوخشیَن زامان ( اوخشما)
چکیلدیر الریم دارا اورک بوغولدو فریادا
کسیلدیر ال قولوم منیم الینده ال گورَن زمان
هارای الولی، تانریدان هاریلادیم عدالتین
گولوردوز اغلیاندا من ،عدالتین ورَن زمان
سیناندا قلبیدن قانیم یاتیردی گوزلریم اغیر
اولومده یوخ ایتر گدر ،بودونیادان دونَن زمان
شعر« روح اله سلیمی» ناحیه
از ان زمان که تو جدا شدی و رفتی تمام گلهایم به خزانی رفت اشک در چشمانم خون گشت وقتی تو به حال زارم خندیدی
از این عشق و عاشقی سینه ای پر درد نصیبم گشت که اگر اهم بلند شود اسمانها در زمان خاموشی دوباره شعله ور خواهند شد( از دردی که شب به سراغم می اید اسمان شب را پس می زند و باز روز می شود)
هرچه از این عشق نوشته بودم قبل از خوانده شدن پاک و نیست شدند
و حسرتی در من همچون تیری (تیر کمان) گشت که در گریه زاری هایم رها گردد
دستهاییم به بند کشیده شدو قلبم در فریادهایم خفه مانده و روزی که دستی در دستانت دیدم دستهایم بریده و قطع شد
با اهی بلند و سوزان از خدایم فریاد عدالتخواهی سردادم ، شما می خندیدید و من گریه می کردم وقتی که عدالت رسید
وقتی خون در قلبم شکست و چشمانم خسته و سنگینیِ خواب را احساس می کرد وزمانی که من از دنیا روی برگردانده بودم و اماده رفتن مرگ گم شدو پیدایش نمی شد
تقدیم عزیزان 🌷🌹
عاشقانه ای بسیار زیبا و پر احساس بود
موفق باشید