پنجشنبه ۶ دی
زیر سایه قل هو الله شعری از محمد حسنی
از دفتر حیا نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۱۸ شماره ثبت ۱۱۱۹۷۹
بازدید : ۲۶۹ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب محمد حسنی
|
شیشه ی پنجره ها بخار کرده بود
و مادر بزرگ، مدام
شیشه ی عینک ته استکانی اش را،
ها و پاک می کرد!
چایی بریزد
استکان ها مثل ما
باریک و کوچک بودند و همه
در سینی جا می شدند
قوری را که بر می داشت
بخار، گاهی
دست اش را می زد
اما، نه او از قل قل دست می کشید
نه سماور
ما به ساده گی بزرگ شدیم!
اتاق کوچک مادربزگ، دنیای بزرگی بود
هم برای او، هم برای ما
محمدحسنی
|
نقدها و نظرات
|
درود بر استاد انصاری عزیز سپاس از مهر حضورتان و لطف واسع تان خدا همه ی اسیر خاک شده گان را بیامرزد سپاس از شما در پناه خدا | |
|
درود رر تکتم عزیز زیبا نگاهید سپاس از شما در پناه خدا | |
|
درود بر استاد تختی عزیز سپاس از شما و مهر حضورتان در پناه خدا | |
|
درود بر شما استاد فتحی بزرگوار سپاس از شما و حسن نظرتان سایه تان مستدام در پناه خدا | |
|
درود بر استاد رضا پور سپاس از شما و حضورتان روح همگی شان شاد در پناه خدا | |
|
درود بر آروین عزیز سپاس از حضور و لطف شما بمانید در پناه خدا که بهترین جاست بی هیچ دستبرد و دگرگونی در پناه خدا | |
|
درود بر شما جناب کریمی عزیز سپاستان بله یاد آن ها و آن صفا و صمیمیت بخیر
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
استادوادیب.گرامی
بسیار عالی وپرمعنی خواندم
هزاران درود برشما
مادربزرگ یادش بخیر