دوشنبه ۳ دی
مجموعه دارکوب و درخت شعری از محبوبه کریمی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۲۸ شماره ثبت ۱۱۰۸۶۷
بازدید : ۲۴۸ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب محبوبه کریمی
|
دستت به خواب رفته است؟
خواب پرواز ببینی!
یا ماهی قرمز کوچکی،
در دستهایت جان بدهد؟!
کابوس،
سرانگشتی از من فاصله ندارد؛
دستهایم به قتل شبانه اعتراف میکنند.
تا بهحال پایت را بریده اند؟!
قلمه بزنند به درخت پیری
یا زیر پایت سبزهها ریشه دواندهاند؟!
نفسم بند آمد
آنقدر ریشه دواندم
پرنده بوده ای؟
بالت را بچینند؛
جوجه هایت صبحانه ی دلپذیری باشند!
چند روزی ست؛
پرنده ام
و دلپذیری صبح را چهچهه نمیزنم!
چند مرتبه سرت را دست کشیدی
چشمهایت را مالیدی؟
تا به حال سرت را تراشیدهاند؟
مغز استخوانت را کشیدهاند؟
روی تنت چند زخم است؟
آهای خواننده!
که خمیازههایت را گردن سایهام انداخته ای؛
خنجر از شانهام بیرون بکش!
تابهحال شانهات پناهگاه امنی بوده است؟
یا دهلیزهای از کار افتادهات مامن سنجابی!
چیزی درون حفرههایم لخته شده؛
موریانهها مغزم را میجوند
خواب پرواز میبینم
کابوس قتلهای مکرر
تا بهحال درخت بودهای؟
فرزندت را قبل از چیده شدن به قتل برسانی!
خودم را دار میزنم؛
معشوقهی پنهانیام، دارکوب
تا به حال خورشید بودهای؟
چشمهایی هر روز به خودسوزیات نگاه کنند!
خواننده
چند پلک دیگر چشمهایت را میبندی
بهتر است یک خودسوزی نباشد
انگشت در حلق ابری ببر
گلویش را فشار بده
خودت را بالا بیاور روی جنگل
خشکسالی نزدیک است
و تمایز آوندهایم
#محبوبه_کریمی
|
نقدها و نظرات
|
سلام و پوزش بابت تاخیر پاسخ ممنون از دقت نظر شما به مهرخواندید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود