سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      روی ماه آبادان

      شعری از

      امیر وحدتی یگانه

      از دفتر دلگویه ها نوع شعر مثنوی

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ ۰۸:۲۱ شماره ثبت ۱۱۰۵۲۱
        بازدید : ۲۷۹   |    نظرات : ۱۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر امیر وحدتی یگانه
      آخرین اشعار ناب امیر وحدتی یگانه

      روی ماه آبادان
      باز غم اندر دل ویران گرفت
      ابر آمد آسمان باران گرفت
      چهره ی خورشید گویا شد خجل
      ظلمتی سرتاسر ایران گرفت
      باز آمد بوی گرد از سوی خاک
      تا که روی ماه آبادان گرفت
      در شبی تاریک و سرد و ترسناک
      پیک مرگ آمد دوباره جان گرفت
      جغد شومی از خرابه پر گشود
      باز اندر آسمان جولان گرفت
      کشتی افتاده در گرداب موج
      غرق شد آرامش از طوفان گرفت
      دوستی ها کی سر آمد دوستان
      جان ما را دشمنی نادان گرفت
      ای دریغا یوسف از کنعان برفت
      آتشی در کلبه ی احزان گرفت
      گاه شیطان میشود آدم نما
      گاه گرگی چهره ی انسان گرفت
      گرگ چون شد آشنا با خون ما
      اینچنین فرجام ما پایان گرفت
      وی که خیزد تا بریزد خون ما
       خواب را از چشم ما آسان گرفت
      در پلاسکو جان ما را آنچنان
      باز اندر متروپل اینسان گرفت
      گاه ویران میکند تهران را
      او هم اکنون راه آبادان گرفت
       متروپل را کرده اینبار انتخاب
      انتقام از خلق خوزستان گرفت
      تسلیت بادا به خوزستانیان
      باز این دل درد بی درمان گرفت
      این مصیبت داغ دل را تازه کرد
      اشکها از دیده انسان گرفت
      تا که ایران گوهری تابان شود
      رنجهایی از دل دوران گرفت
      زین پیامد درد زخمی جانگزا
      جان هر انسان با وجدان گرفت
      چند روزی شد سکوتی مرگبار
      تا خبرها اندک اندک جان گرفت
      او که خود پرورده ی دیوان بود
      خواب خوش از دفتر و دیوان گرفت
      جز توکل نیست ما را چاره ای
      باز باید دامن یزدان گرفت
      تا که باز آید پرستو نغمه خوان
      جسم بیمار "یگانه" جان گرفت
      امیر وحدتی   یگانه
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      مهرداد عزیزیان
      چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۴۳
      درود
      زیبا و دغدغه مند 🌺🌺🌺
      امیر وحدتی        یگانه
      امیر وحدتی یگانه
      سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۴۸
      درود بر شما بزرگوار و سپاس.
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۵۴
      درود بزرگو.ار
      بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
      امیر وحدتی        یگانه
      امیر وحدتی یگانه
      سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۴۷
      عرض ادب و سلام و سپاس از
      همراهی تان استاد.
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۲۴
      درود سروده ای برای همدردی با مردم آبادان

      زیبابود موفق باشید .


      خندانک
      امیر وحدتی        یگانه
      امیر وحدتی یگانه
      سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۴۹
      درودها بر شما جناب خوشرو
      و سپاس از همراهی تان ارجمند.
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۳۸

      🌹
      امیر وحدتی        یگانه
      امیر وحدتی یگانه
      سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۴۸
      خندانک سپاس خندانک
      ارسال پاسخ
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۳۷
      درود آقای وحدتی عزیز خندانک
      سپاس بخاطر این شعر انسان دوستانه خندانک
      به امید روزهای بهتر خندانک
      سپاس بخاطر کامنت زیبای شما در زیر شعر زن، بسیار زیبا و هنرمندانه بود، قدردان لطف بسیار شما هستم خندانک

      سلامت و شاد باشید خندانک
      امیر وحدتی        یگانه
      امیر وحدتی یگانه
      سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۵۱
      درودها بر شما جناب زارع
      و سپاس از نگاه پر مهر و همراهی صمیمی تان
      ارجمند.
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد فاضلی نژاد
      چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ۲۳:۰۵
      درود به شما
      دوست داشتی و زیبا
      بجا و عالی خندانک
      امیر وحدتی        یگانه
      امیر وحدتی یگانه
      سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۵۲
      درودها بر شما جناب فاضلی نژاد
      و سپاس از همراهی تان ارجمند.
      قدم رنجه فرمودید.
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      تکتم حسین زاده
      پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۱۶
      درود استاد گرامی
      بسیار عالی وسرشار از احساس ناب
      به امید آبادانیِ آبادان😔
      شاد و تندرست باشید
      امیر وحدتی        یگانه
      امیر وحدتی یگانه
      سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۵۳
      درودها بر شما مهربانوی گرانقدر
      و سپاس از همراهی تان ارجمند.
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد علی رضاپور
      پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۱ ۰۵:۱۵
      سلام و درود، به امید روزهای بهتر و خواندن از پیشرفت های فراوان، خدا قوت استاد وحدتی یگانه خندانک خندانک خندانک
      امیر وحدتی        یگانه
      امیر وحدتی یگانه
      سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۵۴
      درودها بر شما جناب رضاپور
      همراه همیشگی ام و
      و سپاس از مراحمتان استاد سروش سرا.
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3