يکشنبه ۴ آذر
قایقی را ساختم شعری از سیده مهرنوش امیری
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۱۳ شماره ثبت ۱۱۰۰۴۸
بازدید : ۲۸۸ | نظرات : ۱۶
|
دفاتر شعر سیده مهرنوش امیری
آخرین اشعار ناب سیده مهرنوش امیری
|
قایقی را ساختم
آنرا انداختم در آب
دور شدم از شهرِ خودم.
آری سهراب راست میگفتی
پشتِ دریاها شهری بود
نه شهری که تو از آن میگفتی
پشتِ دریاها شهری بود،
که در آن تنهایی،
همه جا پر شده بود
عشق و ایمان و تواضع،
در این شهرِ غریب گم شده بود
درخیابان زنی بود،
پشتِ بی ام وِ
با لباسهایی گران،
آن طرف دخترکی ده ساله،
با کفشهایی پاره،
دنبالِ لقمه ای نان
یک طرف به دنبال پولی برای درمانِ پدر،
آن طرف مردمان ثرتمند فکرِ عمل،
عملِ زیبایی
یک طرف مردم شهر فکر آرامش هستند،
مردمانی که بسی بی آلایش هستند
آری این بود حالِ شهرِ پشتِ دریاها،
وقت آن است بروم،
در این شهرِ غریب گم شده است رویاها
باز میگردم من
قایقم کو؟کجاست؟
آن طرف مردکی با قد کوتاه،
قایقم را دزدید
من ماندم تک و تنها در این شهرِ غریب
شاعره:سیده مهرنوش امیری(سین.مهرنوش.الف)
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود بر شما بزرگوار.خیلی ممنون از لطف شما🙏🏻🦋 | |
|
سلام چشم خیلی ممنون از نگاه شما 🙏🏻🦋 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به شعر ناب خوش آمدید
موفق باشید