سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 25 فروردين 1404
  • روز بزرگداشت عطار نيشابوري
16 شوال 1446
    Monday 14 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

      دوشنبه ۲۵ فروردين

      دستمال کاغذی

      شعری از

      محسن انشایی

      از دفتر حریم نوع شعر چهار پاره

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۲ ۱۲:۴۵ شماره ثبت ۱۰۹۹۲
        بازدید : ۲۲۶۸   |    نظرات : ۵۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محسن انشایی

      پشت قرمز ترین چراغ شهر، در ترافیک منتهی به جنون
      کسره ی شعر روی لبهایم، دود سیگار هم اسیر سکون
      خسته از جنگها و مشغله ها، فکر تنهایی خودم بودم
      خواب می زد به چشم هایم چنگ، فکر لالایی خودم بودم
      ثانیه پشت ثانیه قرمز، سبزیِ لحظه ها! نمی آیی؟
      انتظارت چقدر طولانیست، و حضورت چقدر رویایی!.
      ....
      ..
      .
      در تکاپوی ذهن بی رحمم، دختری از کنار من رد شد
      منقلب شد نگاه مرموزم، ناگهان حال چهره ام بد شد
      دختری شکل بچگی های، خواهر کوچکم... چقدر شبیه!
      خنده هایش همان قـَدَر معصوم، و نگاهش شبیه یک تنبیه....

      جای سرمشق های تکراری، جای املای آب ... نان... بابا
      دست می زد به شیشه ام میگفت: " دستمالی نمی خری آقا؟"

      سر تکان دادم و سرودم: "نه... من نیازی به دستمالم نیست
      اشکها در جنوب خشکیدند، ذوقِ برگشتنِ شمالم نیست"

      پیش خود در سکوت می گفتم: "اشکهایم چقدر بی رحمند
      خواهر کوچکم برو! این شهر، مردمش عشق را نمیفهمند"
      .......
      دخترک چرخ کوچکی زد و رفت، دستمالش ولی زمین افتاد
      نان شب پیش چشم او می مرد، و نگاهی که پیش من جان داد
      سبزتر شد چراغ دلشوره، زیر چرخی گران و پهن و جدید
      قلب من هم شبیه آن جعبه، دستمالی که داشت می ترکید
      .....
      ..
      .
      توی آیینه ی وسط انگار، قاب می شد غرور له شده اش
      بر سر و سینه ی زمان می زد، مشتهای کمی گره شده اش
      بغض درحنجره نشست وشکست، شانه هایم دوباره می لرزید
      خواهرم من دروغ گفتم باز، دستمالت به من نمی ارزید
      ...............................................

      بعد از آن روز عمر شعرم را، غرقِ اندوه، منقضی کردم
      صندُقِ پشتیِ غزل ها را، پُـــرِ دسمالِ کاغذی کردم
      تا اگر پشت قرمزیِ زمان، دختری سروِ قامتش تا شد
      پسری در غروب نان شبش، غرق در گریه و تمنا شد
      سرکنم شعر زیر گوشش باز، گرم و ساده میان آغوشم:
      پاک کن رد اشکهایت را، بی تو امشب غزل نمی نوشم
       
      تقدیم به همه کودکان بزرگ
      آنها که کودکی را از کودکی فراموش کرده اند
       
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      معصومه خدابنده

      ما که رسوای زمینیم چه حسرت که شبی ا مشت تمان پیش اهالی زمان وا بشود
      المیرا قربانی

      نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار اا چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
      سیده نسترن طالب زاده

      س با واژه های کاری میکرد کنده کاری ااا بر روح نازک من ااا الواح ماندگاری اااا چون دارکوب میکاشت بر گوشه دل من ااا از شوق از تپیدن از عشق یادگاری ااا از شب عبور میداد سررشته های نوری ااا با ناوک نگاهش میکرد زرنگاری اا گفتم تو را چه حاصل زین رنجهای بیگنج ااا گفتا که میتراشم هر لحظه ای نگاری اااا از شادروان دکتر روحانی ااا تقدیم به پادشاهان سرزمین معنی ااا معلمان و اساتید بزرگوار ااا با مهر دوصدچندان
      شاهزاده خانوم

      ا گفتم چشاتو وانکن دنیا پراز گرگه ااا گفتم چشاتو وا نکن دنیا که دنیا نیس ااا رو ابر و باد و موج و دریا خونه باید ساخت ااا این خاک خنجرخورده دیگه خونه ی ما نیس
      محمد رضا خوشرو (مریخ)

      وکجایِ این شبِ تیره بیاویزم بیاویزم قبایِ ژنده خود را قبایِ ژنده خود را

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1