جمعه ۲ آذر
جنبش فانوس ها شعری از علی اکبرامیدی
از دفتر پاییزبان نوع شعر متن ادبی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۶ فروردين ۱۴۰۱ ۰۲:۱۰ شماره ثبت ۱۰۸۶۹۰
بازدید : ۳۳۴ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب علی اکبرامیدی
|
جنبش فانوس ها
جنبش فانوس ها.
نویسنده: علی اکبر امیدی
شب خمیازه کشان همه ی کوچه را بلعید ، مهتاب پشت سیمای آسمان قایم شده بود و دختری پشت یک پنجره تبسمش را قورت داد و در را بست. بوی جنازه ی فانوس ها
مشام کوچه را می آزرد و هیچ شمعی اجازه ی روشن شدن نداشت. هرکه روز را می نوشت و خورشید را در پس واژه ها فرا میخواند مجازاتش مرگ و زندان بود. دوست من بیا قایق احساسمان را به هر دریایی نسپاریم، موج های بی جنبه این زمانه طغیانگرند. همین موج هایی که ماهی را صمیمانه در آرامش آغوششان می خوابانند و بی رحمانه به دام صیادان می سپارند. مراقب باش، این لبخند مرموزانه دریا، قایق تو را خواهد کشت. این نگاههای مردابی شکل ، آغوش صمیمانه تو را در کام پرخاشگرشان فرو می بلعد و در بی نهایتی پر از
پوچی می میراند. کسی در حرارت پر ذوق این چاله ، جان گداخته مان را ندید ، کسی در جشن روییدن لبخندها ، به دیدار آغاز و پایان بغض هایمان ننشست.
ما را در رحم پیله سقط کردند همآنها که شوق پروانه شدن را در نگاهمان دیدند، همآنها که میل رهایی را از چشمان ذوق زده مان دزدیدند. می نشینیم تا شیرین آرزوهایمان را به کام دیگری حلال کنند و ما با حسرت هایمان بیستون بسازیم ، می نشینیم تا با اوازهای حریصانه و مکارانه شان از درخت سادگی مان بالا بروند و تارو پودمان را تصاحب کنند. عمری ست کنار آمده ام با انفجارات سهمگین بی عدالتی هایت ، و نشستم تا با مظلومیت این آوار به هم ریخته حماسه بسازی و مرا که خودت کشتی در محفل شاعران بسرایی.
آغاز...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود