سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        بازگشت به دنیا

        شعری از

        حمیدرضاسیستانی تخلص آدم

        از دفتر شعرناب نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲ فروردين ۱۴۰۱ ۱۵:۳۵ شماره ثبت ۱۰۸۶۰۷
          بازدید : ۱۴۴   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حمیدرضاسیستانی تخلص آدم
        آخرین اشعار ناب حمیدرضاسیستانی تخلص آدم

        میرود هر شب  روح  من  ازین قفس 
        میرود پی معشوق  با جانی بی  نفس 
        پر میکشد هر شب روح ازاین باغ خزان
        سر می کشد جام زهر از این  داغ  حزان
        زنجیر به دست و پایم کمون خاک است 
        گرفتارم  تو بیا که دستت زغم پاک است
        تو بگو در این  باغ خزان حیران  کیست
        اگر عشقی نباشد زندگی از برای چیست
        من گویم در کنج  قفس  همراز  نیست
        پی  جویم نفس در نفسم پرواز نیست
        بکنارت می آیم شبی  ای جانم تو نترس 
        بکنارت می آیم شبی بکشم بانفست نفس 
        می آید کنار بالینت روح من هر شب 
        روی ماه  تو بیند که بیچاره کند تب 
        بیچاره آن است که بی عشقت کند شب 
        بیمار آن است که بی غم ات کند تب 
        نکردی به این شب  به قرارمون نظر 
        جانم دستم بگیر که ز رفتن کنم حذر
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۳ فروردين ۱۴۰۱ ۱۴:۲۱
        درود شاعر گرامی
        نوروزتان پیروز
        سال نو مبارک
        قرن جدید مبارک
        امید که تا آخر قرن خرم و خوش بسرایید
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمیدرضاسیستانی  تخلص آدم
        حمیدرضاسیستانی تخلص آدم
        پنجشنبه ۴ فروردين ۱۴۰۱ ۲۱:۰۸
        مچکرم از لطف شما
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۴ فروردين ۱۴۰۱ ۰۵:۱۴
        🌺
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۳ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۰۵
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما شاعربزرگوار
        آفرین بر قطعه ی زیبای شما
        شاعر شیرین سخن گلبار ما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمیدرضاسیستانی  تخلص آدم
        حمیدرضاسیستانی تخلص آدم
        پنجشنبه ۴ فروردين ۱۴۰۱ ۲۱:۰۹
        مچکرم از لطف ومحبت شما ..ممنون از بداهه زیبای شما
        ارسال پاسخ
        حمیدرضاسیستانی  تخلص آدم
        پنجشنبه ۴ فروردين ۱۴۰۱ ۲۱:۰۹
        مچکرم ازحضور پرمهرتون
        الناز حاجیان (مهربانی)
        چهارشنبه ۲۴ فروردين ۱۴۰۱ ۲۱:۲۲
        درودهابرشمااستاد
        مرحبادرودهابرطبع شعرتان
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمیدرضاسیستانی  تخلص آدم
        حمیدرضاسیستانی تخلص آدم
        سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۳۲
        مچکرم لطف عالی مستدام
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3