ماسک
اسکناس
لباس کهنه
کمد خاطراتت را دقیق تر بگرد
شاید لبخندی نو پیدا کردی
یکبار دیگر
به آینه نگاه کن
صورت مسئله آنقدرهم پیچیده نیست
شهر می تکاند
دامنِ خاکی اش را
از زمین خوردن ها
کودکانه
به آغوشِ دهستان می دود.
قناری ها بر مزار گل ها
شعر می خوانند
و درختان به وقتِ نسیمِ عشق
پای چشمه پچ پچ می کنند
برخیز
درِ دلت را بگشای
پشتِ در شُگون ایستاده
رها کن
ابرهای افکارت
که نیازی به گوش مالی آن ها نیست
بشنو
صدای ساختِ آشیانه در جنگلِ جنگ زده را
و عشقِ وحشیانه ی آهوانِ دشتی
که شکارچی را عاشق کرده
امروز از برنوی شکارچی
شکوفه های گیلاس می روید
دل به دریا بسپار
ببین قایق های سرگردان از گرداب ها
که سینه خیز خود را
به فانوسِ دریایی می رسانند
و اسکله امروز، پر از پروازِ ماهی هاست.
به وقت تحویل
دسته گل ها
دست منتظران را محکم تر گرفته اند
و قطارهای قد کشیده ی آرزو
برای دستبوسی به ایستگاهشان باز گشته اند
قطره
قطره
اشک های ریخته بر زمین را به چشم هایت باز گردان
و « چشم بشوی و جور دیگر بین »
عقربه برای تو ایستاده
یکبار دیگر
به آینه نگاه کن
صورت مسئله آنقدرهم پیچیده نیست...
_________
پیشاپیش سال نو مبارک
زیبا بود عزیز و لذت بخش✋👏👏🌺