يکشنبه ۱۶ دی
|
دفاتر شعر احمدی زاده(ملحق)
آخرین اشعار ناب احمدی زاده(ملحق)
|
گیج خوابم هنوز !؟
اینجا صبح است و هوا ابری و سرد، ومخم ، منجمد از تنهائی ست .
آهای چراکسی چکشی بر نمیدارد دانه دانه بلور های الماس اشکم را صیقل دهد و در یکی از حراجی های خورده فروش های بازار اهنگران شهر ، مثقال مثقال ، بفروشد!
آخ ببخشید من هنوز دارم در خواب با کودک درونم... رویا می بینم ، و چقدر خیال انگیز است این رویای سپید .
امروز قرار است نام خود را در دفتر گینس در بخش هذیان های نا گفته ام ببینم !!
میدانی چیست! امروز قرار نیست از این شعف بداهه ای بنویسم!! اورا به استراحتگاه سیبری فرستادم تا با خرس قطبی استکانی چایی بنوشد،
تا پوتین چکمه های فولادیش را بر سر ترامپ له کند و ترامپ در بیست ژانویه با او در کاخ سفید ژامبون تقسیم قدرت را به صرف چشمانی که از ارتفاع دیوار مکزیک بالا میرود ،قی کند و او ...
ویرانی های اوباما در سوریه را که خرجش ، از امیران شتر سوار در ظهر تابستان دبی تهیه می شود را بازسازی کند .
آخ بس است من میروم کمی برای این دنیا استراحت تمرین کنم.
بداهه بنوشته شده در تاریخ لندن ۲۹-۱۲-۲۰۱۶
نمی دانم چقدر با حال و هوای این روزهای جنگ روسیه و اوکراین می خورد دلنوشته ای از افراغ اندیشه ای بود که خواستیم شمارا در آن هم سهیم کنیم شما عزیزان به بزرگواریتان ببخشید
|
|
نقدها و نظرات
|
شب میلاد شاهین ترازوی کمال و انسانیت شاهکار آفرینش و افتخار آزادگی و انسانیت وآقای آزادگان جهان حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام و روز پاسدار بر شما مبارک بادئ | |
|
هوالجمیل صبا به تهنیت پیر میفروش آمد که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد…🍃حافظ🍃 باسلام و احترام بهار آغاز نو شدن است، چهار فصل زندگیتان بهاری، عید بر شما مبارک. برایتان تندرستی، نیک ورزی و سالی سرشار از شادی و کامروایی آرزومندم. بهار_۱۴۰۱ شاد و سر شار از نشتاد. بهاری باشید | |
|
درود و عرض ادب بسیار زیبا | |
|
سلام جناب احمد زاده ملحق حقا شما بسیار بسیار زیبا و حق سروده اید هر چه فکر کردم چه بنوسم که در خورد این مطلب زیبا باشد عاجز ماندم اما شعری از بزرگی. برای مطلب شما. لایق. دانستم | |
|
شعر خیلی زیبای زير سروده پروفسور لی تزو فنگ (برنده مدال فرهنگی سنگاپور) می باشد. او قبلاً در بخش ادبیات انگلیسی دانشگاه ملی سنگاپور به تدريس اشتغال داشته است. این شعر گیرا و منسجم در مورد دوستی انسان ها و ابراز عشق به یکدیگر می باشد- برگردان ع.ا.شهدی
چای خود را دلپذیر و آرام بنوشید هیچ کس هرگز نمی داند کی موقع رفتن فرا می رسد، زمان کافی برای لذت بردن از زیبائی های زندگی وجود نخواهد داشت پس چای خود را دلپذیر و آرام بنوشید.
زندگی خیلی کوتاه، امااز حس بسیار زیبا و طولانی برخوردار است، در حالی که کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد، خیلی چیزها درست از آب در نمی آید، و شما بیشتر اوقات برای قوی بودن مبارزه می کنید قبل از اینکه خیلی دیر شود و وقت رفتن برسد، چای خود را دلپذیر و آرام بنوشید.
بعضی از دوستان می مانند، اما برخی دیگر از میان ما می روند، عزیزان گرامی هستند اما همه آنها نمی مانند. بچه ها بزرگ خواهند شد و هر یک بطرفی کوچ خواهند کرد واقعاً نمی توان گفت که اوضاع چگونه پیش خواهد رفت، پس چای خود را دلپذیر و آرام بنوشید.
و سرانجام این ها همه درباره درک عشق از دنیا و ستارگان بالا می باشد قدردان و ارزش گذار کسانی باشید که به این موضوع اهمیت می دهند لبخند بزنید و به آرامی نفس بکشید و بگذارید نگرانی هایتان دور شوند، پس فقط چای خود را دلپذیر و آرام بنوشید."
وقتی من بمیرم اشک هایتان جاری خواهد شد اما من متوجه آنها نخواهم شد به جای آن حالا که زنده ام با من گریه کنید
شما گل می فرستید، اما من نخواهم دید در عوض اکنون آن را بفرستید
کلمات ستایش آمیز خواهید گفت اما من نمی شنوم به جای آن اکنون مرا تحسین کنید
عیب هایم را فراموش کرده، مرا خواهیدبخشید، اما من متوجه آن نخواهم شد.... در عوض اکنون که زنده ام عیب هایم را فراموش کنید.
شما دلتان برایم تنگ می شود اما من احساس نمی کنم به جای آن الان دلتنگ من شوید
آرزو خواهید کرد ای کاش می توانستید زمان بیشتری را با من سپری می کردید، در عوض هم اینک مرا بیشتر دریابید.
وقتی می شنوید که من رفته ام، برای تسلیت به خانه ام می آئید، در حالی که ما سال ها از یکدیگر بی خبر بوده ایم. حالا که زنده ام بدنبالم بیائید «با هر یک از اطرافیانتان اعم از خانواده، دوستان و آشنایان وقت بگذرانید و با هر امکانی که دارید به آنها کمک کنید تا خوشحالشان کرده باشید. به آنها احساس خاص بودن بدهید زیرا هرگز نمی دانید اجل چه زمانی آنها را برای همیشه از شما خواهد ربود.
به تنهایی می توانم "بگویم" اما با هم می توانیم "صحبت کنیم" به تنهایی می توانم "لذت ببرم" اما با هم می توانیم "جشن بگیریم" به تنهایی می توانم "لبخند بزنم" اما با هم می توانیم "با صدای بلند بخندیم "
این زیبایی روابط انسانی است که در آن بدون یکدیگر هیچیم و با هم، همه چیز | |
|
به تنهایی می توانم بگیم اما.
با هم می توان صحبت کنیم
به نتهایی میتوانم لذت ببرم اما
با هم می توانیم جشن بگیریم
به تنهایی می توانیم لبخند بزنیم. اما
با هم می توانیم با صدای بلند فریاد | |
|
: | |
|
سلام هر جنگی مذموم نیست و هر صلحی ممدوح نیست | |
|
جناب آزاد... بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی بهدرد آورَد روزگار دگر عضوها را نمانَد قرار
| |
|
در قانقاریا و ... گاه عضو را قطع می کنند | |
|
:9 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
همچون همیشه از صفحه ی زیبایتان بهره مند شدم
درود 👏👏🌺🌺🌺🌺🌺