جمعه ۳۰ آذر
|
دفاتر شعر الناز حاجیان (مهربانی)
آخرین اشعار ناب الناز حاجیان (مهربانی)
|
نویسندگی یعنی پیوند دادن روح بر قلم و تولد یک تخیلِ راستین بردفتر...✏📖
شعرهایم دردهایی را فریاد میزند که قلبم نمیتوانست بازگو کند و قلم برایش سنگ تمام گذاشت...📖✏
من وقتی مینویسم با تمامِ واژه هایم میرقصم گویی کیبورد برایم مینوازد و واژها با قلم انسی ویژه را میگیرند
من بارها از نوشته هایم به عنوانِ شفا و یا سِپر استفاده کرده ام
بارها برایم لبخند را جاودانه رقم زده اند
من میتوانم تمامِ نوشته هایم را خوشایند ختمِ به خیر کنم
بخندم برقصم و آوازیی از رویِ شوق به دفترم اهداکنم
اوایل برای نوشتن پاسی از شب را شروع به نوشتن کردم قلم دچارِ نور میشد و دفتر اربابِ قلم
نورها واژه هارا لمس میکردند و چشمانم آنهارا به آغوشِ خواب پیوند میزدند
زیبارویِ من تو با نوشتن دنیایِ خودت را خلق میکنی ...✏📖📚
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام بزرگوار دنیایی سپاس ازحضورتان | |
|
دنیایی سپاس بزرگوار زیباخواندید | |
|
من نمیگویم خیالات حقیقتِ من در قلم آشکارا فریاد سر میدهد اما آنکس که میتواند با واژه هایم بتازد درکش از دنیایِ حقیقیِ من بر بستر دفتر بیشتر است تا وهم وخیالات | |
|
هیچ واقعیتی خارج از خیال نیست و سرچشمه تمام عالم از خیال میباشد | |
|
استادبزرگوارم ازاینکه نوشته هایم را روشنفکرانه درک میکنید بسیار سپاسگزارهستم ازاینکه حجمِ خط خوردگی هایِ عجولانه حقیقتِ درونم را درک کردید بسیار بسیار سپاسگزارهستم | |
|
سلام بزرگوار شایدباورتان نشود اما من خودم در رابطه باکیبورد یکجورایی وسواس داشتم جایگزینش قلم کنم یانه اما من دوسال است که تمام نوشته هایم را انس باکیبوردِ گوشیم داده ام و کم لطفی بود اگر نامی از کیبورد نمی آوردم... نوشته را هرجوری نقدکنید برایم ارزش دارد بزرگوار اما من هم در مقابلِ همان نقدتان گاه بهتراست موضوع را برایتان بازکنم تا بهتر درکش کنید دنیایی سماس ازاینکه وقت گذاشتید | |
|
الان متن وخوندم متاسفانه قلبم و نوشتم قلم گفتم محاله اشتباه کرده باشم متاسفانه من عجولم برا تایپ وگاهی اصلاویرایش نمیکنم شما ببخشید به بزرگواریِ خودتون | |
|
بله بانو متوجه شدم همین اشتباه تایپی باعث شد چنین نقد کنم حالا که گفتید متوجه شدم و نقدم را نادیده بگیرید | |
|
صددرصدهمینطوراست نویسندگی یعنی همیشه یکنفرهست که میخواهدت آن هم قلم ودفترت است📖✏ | |
|
دنیایی سپاس بزرگوار آنچه از ذهنم سِبقت میگیردوبربستردفتر شرح داده میشود حقیقت ها وتجربه هایِ اطرافیانیست که هم شکست راتجربه داشتندوهم عشق را هم تاریکی را وهم روشنایی را یا روحشان در دستان فرشته مرگ اسیربوده ویابخشیده شده است به اشک هایش مادرانشان هرچه را خوب میخوانی وخوبتردوست میداری ازتجربه هایِ راستینِ عزیزانیست که به قلمم ایمان داشته اند | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیبا بود