پایان یک اشتباه

سلام بزرگوارمتن را اگربادقت مطالعه کرده باشید
منظورهمان خاتمه دادن به احساسِ یکطرفه هست
دروجودِهرآنکس که درگیرش شده است...
من اشاره به خودکشی کردن دارم منظوربرایِ احساسِ
یکطرفه وپایان یافته هست درعمقِ وجودمان...
دنیایی سپاس بزرگوار

سلام بنده یِ شعر
دنیایی سپاس
من برایِ خود همیشه در زندگیم انسانها را گروه بندی میکنم
عده ایی را که حتی به شکست هایشان وازدست دادن هایشان
نگاهِ خوبی دارند نامشان را انسان هایِ خوش بین گذاشته ام... کلامتان همانندشعرهایتان شده است تبریک میگویم بهترمیشودنقدتان را جوهربخشید...

سلام استادِارجمندم
حقیقتِ این متن جز نجاتِ یک روح از اسیر بودن  در عشقی نافرجا
چیزِ دیگری  را درخود جای نداده است...
نمیدانم چرا این متن راغم واندوه میدانیدویامرگ
بهترنیست زیباتر به  واژه هایِ بکار رفته دقت کنیم تا درکی فراتراز اماواگرها به آن ببندیم
چیزی جز نجات دادنِ یک احساس را فریادنمیزند متنِ من...
شما درخواست نجاتِ یکدیگر را از انسانها دارید ...میدانید نجاتِ یک احساس یعنی نجات یک انسان یک روح من درنوشته ام اشاره کرده ام به احساسی که یکطرفه است وناخوشایند بهترنیست چنین احساسی که باعث میشود یکنفر تمامِ جانش را درخوابِ خموشی اسیرکند باتلنگری اینچنین بیدارکرد...

اما آیاخودِشما  توجه کرده اید بانقدی که سرشار از دقت باشد میتوانیدیکنفر را سوق دهید به بهترشدن یا  بانقدی دور از دقت باعث میشوید به کلامتان شک کند و بگوید واقعا چه چیز را در نوشته هایم دریافت کرده است که اینچنین برداشتی کرده است

دنیایی سپاس استادِارجمندم

درودبرشما بزرگوار
تفسیری دلنشین ازقلمم را به قلبم اهدا کرده اید
دنیایی سپاس ازاینکه با جان ودل برایِ متن وقت گذاشتید
گاه درمیانِ دردهایِ زندگی خود را به کشتن میدهیم
خودی که جنسی ازما را یدک میکشد که بنده یِ غم است واسیر دروهمِ کور

سلام بزرگوار
به امیدِ پاک شدنِ واژه یِ خودکشتن در فرهنگ لغتِ زندگیمان
دنیایی سپاس ازاینکه نوربخشیدین به چشمانم با لطفِ آیتِ گرانِ
خدایمان...باشدکه قرآن بدرقه کند وجودمان را سمت وسویِ ایمان به درستی

سلام بزرگوار
دنیایی سپاس از محبتِ شما
ازاینکه روشنفکرانه دیدی ناب نسبت به متن داشته اید.و هرآنچه که در قلمم را ناب پنداشتید خلاصه کرده اید در مددِخودم و تفسیرم...

من مرگ را بیداریِ روح میدانم
اماآیا در زندگیمان روحمان بیدارشده است از جلدِ بدخیمِ
ناامیدی ها خود راجدا وبه آغوشِ
زندگی بخشیده است...آیابایدحتمادردی براما چیره شودتا بفهمیمم در
زندگیمان چقددرگیرِ مرگِ روحمان شده ایم
آنچه ما را برایِ مرگ آماده میکند بیدارگشتنِ روحمان است...

البته باید بدانیم روح ماده وجسم وموجودی نیست که خواب یا بیدار باشد
بلکه این خیالات ما می باشد که با انها تحلیل می کنیم

درودبزرگوار
دنیایی سپاس ازاینکه وقت گذاشتید
تمامِ دوستانی که دست به قلم میشوند مینویسند وعروجِ واژه ها
را بر دفترشان جشن میگیرند
آنها باتمامِ وجودسعی میکنند تامخاطب را با سبک خودآشناکنند
هرآنچه ازمن در صفحه اشعارم خواندید تمامش ازحقیقتِ درونم سبقت گرفته است

سلام بزرگوار
دنیایی سپاس از دیده ناب شما

دنیایی سپاس بزرگوار

سلام بزرگوار
سپاسگزارهستم از حضورتان

سلام مهدیسِ زیباروی
دنیایی سپاس ازحضورت درصفحه اشعارم