در مسیر عاشقی عمری عبادت کرده ام
منکران عشق را هر دم ملامت کرده ام
بندهٔ عادت بُوَد انسان ولی در راه عشق
صد هزاران مرتبه من ترک عادت کرده ام
ای که سوزاندی دلم را ، بی ثمر شادی مکن
من به خنجر خوردن از معشوقه عادت کرده ام
بار اوّل تا چشیدم طعم ناب عشق را
از همان ثانیه بر عقلم خیانت کرده ام
آن زمانی که جواب عاشقان شلّاق بود
با فرود تازیانه من رفاقت کرده ام
در میان پیروان مَکتبِ ننگِ دروغ
پیروی از راه و از رسم صداقت کرده ام
گر چه از معشوقه جز سردی مرا حاصل نبود
دم به دم از مهرِ دلدارم حکایت کرده ام
این سخن شاید مرا مَنفور گرداند ولی
با رقیبِ بی شرف مشق شرافت کرده ام
ای که می خوانی و بی غیرت خطابم می کنی
غیرتم را در نگاهش من حجامت کرده ام
مثل شوق کودک از تکرار یک حال قشنگ
سوختم هر بار و در این رَه سماجت کرده ام
بنده ام در بارگاه حضرت اربابِ عشق
با شراب عشقِ سوزانش طهارت کرده ام
سروده : بابک حادثه
بسیار زیبا بود 👏👏🌺🌺