دوشنبه ۳ دی
باید اخراج شویم شعری از احمد صیفوری
از دفتر به لهجهٔ باران نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۳۴ شماره ثبت ۱۰۶۷۳۸
بازدید : ۲۱۶ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب احمد صیفوری
|
این زمین پرشده از درد و پر از تقصیر است
باورم نیست که این حال بد از تقدیر است
جمعه وشنبه ندارد که! هوا دلگیراست
از بدِحادثه و درد، جوان هم پیراست
به گمانم نفسی تازه نیاید دیگر
حال و احوال زمین در گروِ تدبیر است
بايد "اخراج" شویم، ازبرهوت، ازاین غم
کارمان باز بدست دلِ "حوا" گیر است
عشوهای، وسوسهای، سیب مهیاست بیا
وقتمان میگذرد دلبرِ"آدم"، دیر است
شاید اینبار گناهت سبب خیر شود
دست جنبان که جهان درشرف تسخیر است
شاید اینبار خدا باقلمش خوب نوشت
گرچه میدانم ازاین عالم و آدم سیر است
احمدصیفوری
|
نقدها و نظرات
|
سلام و عرض ادب، ممنون از محبتتون🌺🌺 | |
|
سلام و درود بنده به شما بانوی گرامی متقابلا تبریک عرض میکنم | |
|
عرض سلام و ادب جناب انصاری دزفولی، ماناباشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
نغمه هایی به گوش آمده است:
موسم جنب و جوش آمده است
عشق را وقت نوش آمده است
جشن شعر سروش آمده است
باید ای دوستان! "بترکانیم".
سلام و درود
عزيزانی که سروش می سرایند، لطفاً سروش های خود را به پیام خصوصی بنده بفرستند تا به خواست خدا
در مجموعه ای از سروش های شاعران کشورهای پارسی زبان بصورت رایگان به چاپ برسانیم.