جمعه ۲۵ آبان
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
چند اسکوپ چاملون
یک مشت دانه ی چیا
و دو فنجان قهوه ی اربیکا
یکشنبه ها را از خیابان عبور میدهد
پرنده ای تنها ،
در دستهایم می سوزد
شب رفته است
و اندام مضاعف آفتاب ، بر سرم پخش میشود
همیشه ، برف
خیلی زودتر از عشق می آید
و کرشمه ی ابرهای مساحت تلخ
بر پرواز نارس دختران بومی آتش، میریزد
با من حرف نزن ،،،
بگذار
شمشیر و تبر سخن بگویند
و دریاکده ی دلم
به سوی خون هندسی فردا، وا شود
بلوای نور و شراب ، در گلهای پیراهن دارم
و بوسه های تو ، زخمی ست
در جست و جوی نمک
.
.
.
رویای ما، پر دارد ...
من به شعارهای کاباره ای اشباع فکر نمیکنم ..
به کفش های جاناتان ..
یا
عشق ،
دهان ِ اندوه بازست
من هم به کودکان فلزی برهنه می اندیشم
به شعرهای یخی
وقتی فندکت را در امام زاده ای گم میکنی
تا جعبه ی سیگارهایمان ، از آه پر باشد
فکر میکنم و خدا میداند ،
زندگی
گفت و گویی سه نفره است
با طعم توت فرنگی و ماه
ما اما
هیچ وقت
سنت گریز نبوده ایم
و در آرزوی اسب سفید آرزوها
در مزارع بیت کوین و شیشه های عسل
پیر خواهیم شد..
|