سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        طلوع

        شعری از

        مجید قلیچ خانی

        از دفتر الثیا نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۱۲:۴۲ شماره ثبت ۱۰۵۹۴۷
          بازدید : ۱۱۵۶   |    نظرات : ۷۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجید قلیچ خانی

        تاریکی
        اگرچه سرد و سهمگین است
        شب اگرچه ظلمت وار 
        و آسمان بغض آلوده اش غمگین است
        اما به طلوع نام‌تو 
        از مشرق اندیشه و مشروب
        از پشت کوه کهولت
        از ورای واژه های در شعر ،مستور
        باوری دارم
        چنان باران به سقوط
        و‌ چنان قویی به سکوت
        شب اگرچه از چشم مظلومان نمناک است
        و سیاهی 
        چنان نخل بی سر 
        که به چشم‌ عندلیبان غمناک است
        اما به طلوع تفسیر تو‌
        از مشرق شعر و آغوشم
        ایمان‌ دارم
        عزیز دلبرانه ی معصوم
        الثیا
        به آسمان این سروده ی سپید
        خوش آمدی
        پ.ن:
        کسانی که تلاش میکنند و موفق نمیشوند را بیشتر دوست دارم
        بیشتر انسانهای ناموفق حتی تلاش هم نمیکنند.
        امیدوارم آنچه مطلوب است در آسمان همه ی ما طلوع کند.
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۷:۰۵
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        موثر و پر معنی
        مبین مشکلات جامعه خندانک
        مجید قلیچ خانی
        مجید قلیچ خانی
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۷:۴۲
        درود جناب استکی گل،خوش آمدید بزرگوار خندانک
        ارسال پاسخ
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۰۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۱۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۲۹
        🌱
        🌱🌱
        🌱🌱🌱🌱
        🌺🌺🌺🌺
        🌱🌱🌱🌱
        🌱🌱
        🌱
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۳۱
        سلام جناب قلیچ خانی .
        کوه کهولت را خوب آمدید بزرگوار.

        درود بر شما
        زیبا بود .
        در پناه حق.
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        مجید قلیچ خانی
        مجید قلیچ خانی
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۹:۰۳
        درود محمد رضای عزیز و دوست داشتنی،
        نمیدونم چرا اینقدر احساس همه بهت خوبه.
        قلب پاک‌ جاذبه ی زیادی هم پیدا میکنه.
        خوشحالم که به من سر زدی.سلام به خانواده ی محترم برسون. خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۹:۲۵
        سلامت باشید بزرگوار.
        در خدمتیم .
        بزرگی شما رو میرسونم و
        در پناه حق.

        خندانک
        خندانک
        خندانک
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۱۶
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۱۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۳۰
        🌱
        🌱🌱
        🌱🌱🌱🌱
        🌺🌺🌺🌺
        🌱🌱🌱🌱
        🌱🌱
        🌱
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۳۴
        درود مجید جان نقدی نوشتم و پاک کردم بزرگوار ،
        دیگه دیدم چهار صد فقره نقد داری و
        فقط برای جمع گل قرار دادم.
        خندانک
        درودها
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۱۵
        درود جناب خوشروی عزیز
        کاش پاک نمی کردید و اگر امکانش هست مجددا مرقوم می فرمودید خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ ۰۳:۵۷
        🎂👏❤
        حدیث عبدلی (یارا)
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۱۱
        الثیا
        من دل بر سبد مسیح لبخند تو بسته ام
        نان و ماهی حرامم باد
        اگر غصه ی غربت تورا نخورده باشم



        سلام و عرض ارادت و احترام
        جناب قلیچ‌ خانی گرانقدر

        با اجازه ی شما و بزرگان تیک نقد را فعال می کنم

        شعر سپید و شعرگفتار و حجم و موج نو هرکدام خصایصی دارند
        مثلا سپید بیشتر سعی دارد با صنایع تخیل نگاهی انقلابی / اعتراضی به همه چیز داشته باشد و اصولا لحن سپید لحنی پرخاشگر است . شعرگفتار بسیار به عناصر طبیعت وفادار است و لهجه ی صمیمانه دارد . شعرهای حجم نیازمند فراگیری کدهای مختلف و قابلیت تبدیل کلمات به نمادهاست و موج نو بیشتر دنبال خلق تصاویر فانتزی ست . هیچ کدام از موارد بالا روی موسیقی جانبی و خارجی کلام اصراری ندارند . و سخن مقفا را خاص سبک کلاسیک می دانند .

        اما شعر جناب قلیچ خانی که خود افتخار شاگردی اش را داشتم و تاثیرات آن را بر قلمم نمی توانم انکار کنم ، ترکیبی از همه ی این سبک هاست . یعنی بیانی اعتراضی و روشنگرانه دارد/ با طبیعت بیگانه نیست / در خلق تصاویر مهارت دارد و بسیار رمزآلود است و شکافتن آن کار هر کسی نیست .‌ و خود نیز با اینکه بسیار به چنین کشفیاتی راغبم اما کمتر توفیق فهم همه جانبه ی آن را داشتم

        به قول خود شاعر باید پشت کلمات زندگی کنی .

        در عین حال نقش موسیقی جانبی یعنی ریتم و قافیه در شعر جناب قلیچ خانی بسیار پررنگ است و ما شاهد یک‌ سبک تلفیقی هستیم که به نظرم باید امتیاز آن را به نام خود شاعر ثبت کرد

        اما سه نکته :

        اول اینکه ما کوردها هرگز ناسپاس نبودیم و قدرشناسی جزیی از صفات و اخلاقیات ماست . پس من نیز برغم هر حادثه ای همچنان قدردان شاعر این صفحه ام که به گردنم علاوه بر حق تعلیم ، حقوق بسیار دارد و حرمتش تا همیشه واجب

        دوم : زنها یکبار و نه بیشتر عاشق می شوند و این خصلت طبیعی همه زنان واقعی ست . اما هستند کسانی که ناآگاهانه فکر می کنند می توان به حریم زن پا گذاشت و اگر کسی به اصطلاح به هر علتی تجرد و تنهایی را برگزیده یعنی روی سینی نقره گذاشته و به کل عالم عرضه اش می کنند . گاه برخوردها و اظهار لطف های ریاکارانه حال آدم را خراب می کند . و از آن بدتر کامنتهای طلبکارانه ی برخی که انگار خود را قیم می دانند . کشف تفاوت داغ کردن خر با بوی کباب البته سخت است .

        سوم : فرصت را غنیمت می دانم و همینجا از حضور همه ی کاربران این سایت مرخص می شوم . اگر بدی و تندی دیدید حلال کنید و امیدوارم حال همه ی دوستان تا همیشه خوب باشد .‌ از کسی کینه و گلایه ای ندارم و خدا را بهترین داور می دانم


        با احترام


        خندانک
        خندانک
        خندانک
        مجید قلیچ خانی
        مجید قلیچ خانی
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۴۱
        درود سرکار خانوم حدیث عبدلی،که البته به این شاعر لطف بیش از پیش داشته اید و چنان همیشه ها با نگاه نافذ و خردمند و علمی خود به واکاوی و اشتراک دانش پرداختید.
        از شما کوردها پیش از اینها هم جز وفا ندیدیم همین مانا و گلاله دو‌نمونه ی بارز.و همینطور شخص ارزشمند شما.
        در مورد آن کامنتها و اشخاص متوهم هم خود را ناراحت نکنید،چرا که ارزش و شان شما را همه ی ما میدانیم و آن عده ی البته خیلی کم،روزی مجبور هستند. تغییر کنند و چه خوش آنکه آموزگاری چون شما درس اخلاق و انسانیت به آنها بدهد و البته آموزش. صبر و حوصله میخواهد.تا جایی که بنده شما را میشناسم،از شما درخواست صبر و بزرگی. دارم در برابر این افراد که خداوند هم آنها را حتما هدایت میکند.
        وظیفه ی امثال شما و گلاله و خیلی دیگر از عزیزان این است که دانش و مهربانی و انسانیت را گسترش بدهید،چرا که ذات هنر برای همین. تبلیغ زیبا در نهاد زیبای گذاشته شده است.
        منتظر اشعار زیبایتان هستیم.و بیشتر از شما می آموزیم.
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۲:۵۸

        سلام حدیث بانو خندانک سایت بی حضورِ قلمِ یارا ، دور از صفاست .

        بمانید و بنویسید زیبایی ها را خندانک
        ارسال پاسخ
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۱۶
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۲۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۲۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۲۶
        درود
        ریشه نگرش فرمالیستها به روسیه بر می گردد و تعاریفی جدیدتر از نقد داشتند . البته لئون تولستوی کلا نقد را زحمت هنر می دانست و برخوردهای قهرآمیزش مشهور است . واکاوی تان در مورد ساختار شعر جناب قلیچ خانی احترام برانگیز بود خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۲۹
        🌱
        🌱🌱
        🌱🌱🌱🌱
        🌺🌺🌺🌺
        🌱🌱🌱🌱
        🌱🌱
        🌱
        ارسال پاسخ
        سامان ثنایی نسب
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۲۰:۴۵
        درود

        اول در مورد نقد ادبی بگویم‌ که نقاد در بدو امر به کسانی می گفتند که سکه های طلای واقعی را از طلای تقلبی تشخیص می دادند و وسیله ای هم داشتند که به آن سنگ محک می گفتند . و سره و ناسره را از هم سوا می نمودند . بنابراین نقاد جماعت چهره ای شکاک ، بدبین و نگاهی عاقل اندر سفیه داشتند . بعدها به کسانی که عیب جو بودند هم نقاد می گفتند و اصولا دیدگاه مثبتی به جنس نقاد وجود نداشت . چون کاری جز نمایاندن و بزرگ کردن عیوب کار نداشتند . اما در روزگار ما و البته به لطف اروپاییان تعاریف از نقد و کلا رسالت منتقد تغییرات بسیاری کرد . در واقع امروزه منتقد هرچند باید عیب و لغزش را نیز بی هیچ تعارفی بگوید ، اما موظف است محاسن را هم کشف کند . از طرفی نقاد باید بیش از خالق و فاعل کار به اصول آن آشنا باشد . چون فاعل اثر از ذات و تجربه خود خود مایه می گذارد و ممکنست اصلا نام و انواع ابزار و تکنیک ها را نداند اما منتقد قطعا واجب است که از فنون کار کاملا آگاه باشد و از این دانش در شناساندن اثر استفاده کند . مثلا یک منتقد ورزشی باید همه بازیکنان ، مربیان ، تیم ها ، قوانین ، تواریخ و تکنیک های آن ورزش را بلد باشد . اما لازم نیست خود بازیکن هم چنین اطلاعاتی را داشته باشد . همچنین دفاع از اثر یا توضیح و تفسیر آن در بزنگاهها بیشتر وظیفه ی منتقد است تا خود صاحب اثر * مگر فهرست عناوین و آن هم در پی نوشت * این را عرض کردم که اگر جناب قلیچ خانی عزیز خود را موظف به تفسیر کارش نمی داند کاملا محق است و جناب سیاوش آزاد نازنین هم نباید شاعر را مکلف به پاسخگویی کنند .
        علاوه بر آن امروزه منتقدین دلال بین خالق و مخاطب هستند و ارزش کار را به مخاطب نشان می دهند . بسیاری از مردم عادی ممکنست ارزش کار مولوی و سعدی را ندانند و این رسالت یک منتقد است که مخاطب را متوجه ارزشهای نهفته در آثار آنها کنند . پس علاوه بر اینکه نقاد باید مسلط به قانون باشد ، وقت و زمانی هم که برای نقد می گذاریم بسیار ارزشمند است و نباید برای آثار سطحی و نازل استفاده شود . یک هنرمند یا هنرمندنما سخن دلش را با بیان خاص خودش به هرحال می گوید یا می خواند یا می نویسد یا می سراید . اگر واقعا ارزش داشت باید به دنبالش رفت و اصلا این یک وظیفه است . و اگر فاقد ارزش بود بهترین کار این‌است هیچ واکنشی نشان ندهیم چون در این صورت اگر حقیقت را بگوییم با واکنش منفی مواجه خواهیم شد و اگر مماشات کنیم واقعا در حق آن شاعر و خود شعر خیانت کردیم . عرصه نقد جای حساسی ست و محل دلبری و ادای دین و دل رحمی و پارتی بازی نیست . در نقد به نام و چهره و تبار صاحب اثر نباید نگاه کرد و نباید از کسی تابو ساخت . متاسفانه ما از کسانی چهره ساختیم که واقعا لایق نبودند . در این سایت نیز متاسفانه بسیاری جا دیده ام که آثار خوب را رها کرده دنبال دادوستدهای بازاری هستند که فلانی اومده منم برم و برعکس . یا اون نیامده من چرا برم ؟ * دلایل دیگر هم بماند * و ای کاش همه واقعا به اصول نقد لااقل پای بند بودند که نیستند .
        امروزه نقد ادبی گستره وسیعی ست که خود به شاخه ای جدا از ادبیات تبدیل شده است . نقد ادبی دیدن حسن و عیب اثر است . بهتر خواندن است . کشف کردن ارزشها و رموز اثر است . سبک شناسی آن است و حتی تاثرات شخصی منتقد و برداشت های بدیع او از اثر را شامل می شود . پس با همه این دلایل محترم است . و البته تاب و توان منتقد باید بیشتر از خود صاحب اثر باشد . چون اوست که باید سخن سرد بشنود به ادعا و ادا متهم شود و با مخاطب خاص و عام چانه بزند .
        حالا برسیم به شعر استاد مجید قلیچ خانی عزیز . اما اگر عذر بنده را بپذیرند و مهلت بدهند تا در فرصت مقتضی برگردم بر گردنم منت گذاشته و بنده نوازی فرمودند . چون پرستار مادرم هستم و باید انجام وظیفه کنم
        به شرط سعادت برخواهم گشت


        پوزش از نقصان نوشتار خندانک
        مجید قلیچ خانی
        مجید قلیچ خانی
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۲۱:۴۹
        درود. جناب ثنایی نسب.
        ابتدا آرزوی سلامتی برای شما و مادر بزرگوار.
        در کلاس درس شما با اشتیاق هستم و استفاده میبرم.
        کما اینکه لذت هم میبرم از لمس آگاهی و هنر توامان. خندانک
        زحمت شما را قدر میدانم خندانک
        ارسال پاسخ
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۱۶
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۳۰
        🌱
        🌱🌱
        🌱🌱🌱🌱
        🌺🌺🌺🌺
        🌱🌱🌱🌱
        🌱🌱
        🌱
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۲۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۱:۰۰
        سلام .... و باقی حرفها را بنده ادامه می دهم :

        اگر آثار ضعیف را به خاطر جبران محبت و بحث رفاقت و امید دادن به نو قلمها نقد نکنیم و کلا محل نگذاریم ، شعر در مسیر درست خواهد افتاد و هزینه های زمان و انرژی صرف هنرمندان واقعی خواهد شد . اما مشکل اینجاست اینجا محیطی دوستانه است و بیشتر ثبت نام است و دورهمی و آنقدر جدی نیست که بتوان جدی تر رفتار نمود .هرچند اینجا هم چیزهایی یاد گرفتیم و یاد دادیم اما نظارتی بر آثار ارسالی نیست یا یک گروه کارشناس که آثار را طبقه بندی کند . و برای هر کدام صفحه و ستونی اختصاص دهد . که هرکسی ارزش کار خود را بداند و بفهمد کجای شعر ایستاده است . حتا نظارت ها و محدودیتهای امنیتی نیز هست که مایه ی دلسردی ست . و با خود می گوییم اینجا نیز آزاد نیستیم و ناچاریم به زبان دیگر سخن بگوییم . و تعاریف ما نیز ناقص است . وقتی می گوییم سایت فعالیت سیاسی ندارد پس نباید در مدح رییسی و انقلاب و سایر اشخاص و افعال سیاسی نیز شعری فرستاده شود . و تاییدیه بگیرد . اما اگر کسی گفت توی چشم ملت ساچمه نزنید اسمش سیاسی باشد و غیر قابل نشر !!!
        نقد خانم بنده یک برداشت بدیع بود و به جنبه ی انتزاع اثر پرداخته بود و نقد حدیث در گروه نقدهای فرمال ( ساختارگرایانه ) قرار می گرفت . فرمالیست‌ها متن را بر محتوا ترجیح می دهند . و کلا معتقدند شعر و ادب یک‌زبان جداگانه است . اما میشل فوکو معتقد بود نقد آشکار ساختن مناسبات اثر با مؤلف نیست و نیز قصد ندارد تا از راه متون، اندیشه یا تجربه‌ای را بازسازی کند، بلکه می‌خواهد اثر را در ساختار،معماری، شکل ذاتی و بازیِ مناسبات درونی‌اش تحلیل کند .... با این حال این تعریف نیز بیشتر تکلیف بود و خود بنده خود تعاریفی دیگر برای نقد دارم و معتقدم نقد برای شاعر نیست بلکه برای مردم است . شعر عموما جوششی ست و حداقل برای مانا هیچ وقت نقدی باعث افت یا خیز بنده نشده . چون آن دم که کلمات سر می رسند از خود اختیاری ندارم . اما در ویرایش آن ممکن است نظر کارشناسان را دخالت دهم . ولی فرم و محتوا را بنده تعیین نمی کنم چه برسد به منتقد . پس در واقع منتقد ، مترجم و شارح صاحب اثر است و راهنمای مخاطبین ( دستکم در آثار جوششی ) اما مدح یا مذمت اثر بی تردید بر روحیه ی شاعر اثرگذار است و باید حرمت شاعر را که عموما از قشر زودرنج جامعه هستند نگهداشت . و البته مدح و ذم هم باید مبرهن و مدلل باشد . ضمن آنکه نقد ادبی ممکن است فقط تحلیل اثر باشد و ثانیاً در مواقع مدح و هجو هم باید سخن روشن و جنبه استدلالی داشته باشد. سامان معتقد است نباید به نام و چهره ی صاحب اثر اهمیت داد . بنده معتقدم علاوه بر آن روابط شخصی را نیز نباید در کار نقد دخالت داد . همه اهل سایت می دانند که گلاله کجای زندگی ماناست ، اما وقتی شعرش را نقد می کنم‌ بخصوص زمانی که کسی شاهد نیست ، برداشت و نظر واقعی ام را می گویم‌ و بارها گفتم \" این کجاش شعر است ؟ \" در عوض کسی خودش با من دشمن بوده و هزارجور توهین کرده اما اگر در شعرش ملاحت و حلاوتی دیده ام ، فارغ از هر کنش و واکنشی پای اثرش رفتم . پس منتقد واقعی کسی ست که در هر حال ضابطه را فدای رابطه نکند وگرنه بی عدالتی و خیانت کرده است .

        اما شعر مجید همانطور که حدیث گفتند ، سبکی تلفیقی ست و نقش قافیه ها در شعر کاملا‌ واضح است . هرچند خود شاعر گاه به جای تقافی به مخرج صوتی کلمات تکیه کرده ( مشروب و مستور ) و آن را برای حفظ هارمونی و ریتم اثر کافی دانسته ، اما باز هم وفور کلمات مقفا در شعر مجید کاملا جدی و عامدانه است و از روی اتفاق نبوده است . حدیث معتقد است که این شکل از سرودن را باید به پای خود مجید نوشت . حال آنکه من و گلاله پارسال نامی بر این سبک گذاشتیم ( قصیده ی قلیچ ) که البته فارغ از بحث به رسمیت شناختن امضای شاعر ، جنبه مطایبه نیز داشته است . حالا جدای از سبک به‌ کلمات کلیدی شعر نگاهی بیندازیم . در واقع می خواهم‌ فارغ از هر جمله و توصیفی ، عصب شعر را دنبال کنم‌:


        ۱- تاریکی
        ۲- شب
        ۳- طلوع
        ۴- مشرق
        ۵- پشت کوه
        ۶- آسمان

        خوب حالا ما صاحب‌ هفت تکه پازل هستیم که شش تای آن در شعر است و پازل هفتم یعنی ( خورشید ) در برداشت مخاطب نهفته است . و در واقع رسالت اوست که خورشید را در شعر پیدا کند . چرا که در میان عناصر و پدیده های طبیعت هیچ چیز به اندازه ی خورشید با حقیقت همتا و همسر نیست . و ما در این شعر برای السیا مرتبتی چون خورشید قائلیم .

        خواب آلودگی و پریشانی اعصاب مزید بر علت شد که خودمم نفهمم چه نوشتم ( نصفش توی خواب بود ) با اینحال‌ می فرستم‌ .... و بنده نیز از همین جا از حضور همه دوستان مرخص میشم و امیدوارم کامشان شیرین باشد و قلمشان مانا و اگر بدی دیدند حلال کنند خندانک


        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۲:۵۰
        سلام اینجور که شما پنجره سبز باز کن ها دارید یکی یکی می روید فقط من بی سواد باقی می مانم از طرفی مجید آقا هم که کتومند و انبوه سوالاتم را از که بپرسم مانا می روی و من یتیم را تنها می نهی شاید بد نباشد من هم بنویسم بنده نیز از همین جا از حضور همه دوستان مرخص میشم و امیدوارم کامشان شیرین باشد و قلمشان مانا و اگر بدی دیدند حلال کنند خندانک
        ارسال پاسخ
        مجید قلیچ خانی
        مجید قلیچ خانی
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۳:۳۹
        آقا سیاوش گل،بحث علمی هست شما را به عنوان یک شاخص از منتقدین معرفی کرده اند،ما که دوستت داریم و اتفاقا شما را به عنوان یک مقام پرسشگر سمتی از نقد ادبی میدانیم.
        منظور با کلیت نوع دیدگاه ها هست که درسمتی من نوعی خود را در حوصله یا جایز بودن شرح اثر خود نمیدانم و در سمتی شما هستید که جایگاه پرسشگر را پر میکنید.
        آقا سامان هم مثل شما نگاه خارج از شخصی نگری و با تکیه بر دانش دارند.ارادتمند شما هستم خندانک
        مجید قلیچ خانی
        مجید قلیچ خانی
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۱۵
        درود مهرداد عزیز.در کلاس درس شما هستم و سپاس از زحمت و اشتراک آگاهی خندانک
        ارسال پاسخ
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۱۶
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۱۸
        درود
        می خواستم به همین خورشید برسم که شما زودتر رسیدید و نقد دوم بنده دیگر تکرار خواهد بود . فقط با احترام اضافه کنم نسبت خورشید با حقیقت از نظر اهل زمین درست همان است که اشاره کردید . ولی اگر زمین نچرخد از نور و گرمای خورشید بی بهره خواهد بود . پس برای برخورداری از حقیقت باید در مدار قرار گرفت . مثال جناب سیاوش آزاد عزیز را نوشتم چون به فروتنی و حجب و حیا و شخصیت شان اعتقاد داشتم و می دانستم جان مطلب را گرفته و گریبان این کمینه را چاک نخواهد کرد . و البته دوستش دارم خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۳۰
        🌱
        🌱🌱
        🌱🌱🌱🌱
        🌺🌺🌺🌺
        🌱🌱🌱🌱
        🌱🌱
        🌱
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۲۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سامان ثنایی نسب
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۹:۳۸
        درود

        چنان باران به سقوط
        چنان قویی به سکوت


        این چونان ها می تواند سر خط نقدی دیگر باشند . اگر توانستم
        فقط یک سوال : شما نیز به بحث آواز قو اعتقاد دارید ؟
        می گویند قو پرنده ای ست عاشق که تنها یک بار و آن هم به یاد معشوقه اش و آن هم در واپسین دم آواز می خواند . و شتاب باران از عشق اتصال مجدد به دریاست . شاعر اینجا با آوردن این تمثیل ها می گوید هنوز به طلوع الثیا باورمند است . حتی در پیری و افتادگی * پشت کوه کهولت * و اگرچه شب و تاریکی و ظلمت اقتدار دارند اما در باور شاعر خللی وارد نشده است . از این مومن بودن به پایان شب سیه می توان سه نتیجه همزمان گرفت ۱- بساط ستم برچیدنی ست و به زودی پایان ستم‌ را شاهدیم / شق اجتماعی مطلب / ‌۲- اگرچه خورشید یا همان حقیقت همیشه هست و خواهد بود و ماییم که کوریم . اما افتادن در مدار جستجو علاوه بر عزم راسخ به باور داشتن حقیقت نیز متکی است یعنی حرکت باید مومنانه باشد / شق اعتقادی مطلب / ۳- و این زن یا زنانگی که قبلا عرض شد پاداش اعتقاد مومنانه شاعر است و صله عشق و ایمان و تلاشش . همچنانکه گلاله برای مانا صله ی الهی بود / شق اشراقی مطلب /
        اما درست در پایان شعر دو اتفاق خجسته رخ می دهد یکی تلفیق زمانهاست که شاعر در طول سروده از فردا و آینده و امید به آن می گوید اما ناگهان به زمان حال غلتیده و به طلوع خورشید الثیا خوشامد می گوید
        دوم اتفاق بستری ست که شاعر برای الثیا مهیا می کند که این طلوع نه در زمان و نه در مکان و نه در بعد فیزیکی بلکه در آسمان شعر اتفاق خواهد افتاد . و اگر تجسمی و تجسدی باشد سایه آن خواهد بود و انشعابی از آن . چون شعر مومنانه جولانگاه حق است .


        پوزش از نقصان مطلب
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۹:۵۲
        درود جناب ثنایی نسب خندانک
        چون همیشه آنچه بیان فرمودید نشان از هوش سرشار و ذوق و قریحه ی پرشور شماست. و اعترافی هم داشته باشم گاهی گمان می کنم از چشم سومی نیز برخوردارید البته.
        استفاده از واژه ی مومنانه بسیار هوشمندانه و بجا بود و شعری را در ذهنم تداعی کرد در گفت و گویی که با برادرم چندی پیش داشتم.
        چه مومنانه گریه می رود ز نور چشم های تو...
        سپاس فراوان خندانک
        برقرار باشید و پویا و سلامت خندانک
        ارسال پاسخ
        مجید قلیچ خانی
        مجید قلیچ خانی
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۱۵
        آقا سامان عرض ارادت.
        و البته سقوط باران از آن ارتفاع،آن هم با چه ذوقی!!
        باران شدن یک نماد حیات بعد مرگ و تغیر ماهیت هم هست البته...اما این سقوط با شوق و عجله را چه ایمانیست؟
        و همینطور سکوت قو ایمان به چه آوازی دارد؟
        امیدوارم همه عاقبت به خیر باشیم.
        از نگاه نافذ شما لذت میبرم،و البته آنچه بیش از طلوع و خورشید. مهم است،ایمان است که دوبار در شعر آن را تکرار کردم به دلالت شب و روز.ایمان به طلوعی اگر نباشد.هرگز رخ نمیدهد.جهان چیزی نیست جز آنچه باور داریم.
        یکی. از مرقد امام زاده شفا میگیرد و یکی از سنگ بودا.
        عشق را،ایمان است که تعریف میکند نه هجر است و نه وصل
        با تشکر مجدد از همه ی دوستان ،من هرچه میخواهم سکوت کنم،باز مجابم از سر ذوق که میان سخنان شما بزرگان حرفی بزنم که شاید نه چندان بجا. خندانک
        ارسال پاسخ
        مجید قلیچ خانی
        مجید قلیچ خانی
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۱۵
        خواهرم گلاله خندانک
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۲۳
        بیش از آنچه تصور کنید برایتان حرمت قائلم چون تجسم شعر مانایید . ولی باور بفرمایید دو چشم معمولی هم درست حسابی ندارم و برای اینکه لکنت زبان و مشکل چشمم را مردم نبینند اغلب از ارتباط دیداری و شنیداری پرهیز می کنم و دل به نوشتار بسته ام . این کمینه را چه به چشم سوم ؟ ردایی که خلعت فرمودید همه از شاهانه بودن طینت تان است اما بر قامتم ناساز است . عفو بفرمایید گل آلاله ی مانا خندانک
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۲۸
        درود دگربار استاد
        راستش مثل کوری دست به دیوار شعرتان می کشیدم که جایی برای جولان لنگانه ام پیدا کنم . که خود مانا راهنمایی کردند که در مورد ایمان بنویسم و جان مطلب را گرفتم اما اینکه چقدر در ادای آن موفق بودم خدا داند . چون بدون هیچ تردیدی شما با دید مثبت می نگرید و مرا بیش از پیش سرشار . وگرنه پهلوانی هستم از جنس پنبه نه بیشتر و نه بالاتر
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۳۰
        🌱
        🌱🌱
        🌱🌱🌱🌱
        🌺🌺🌺🌺
        🌱🌱🌱🌱
        🌱🌱
        🌱
        سیاوش آزاد
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۰۶:۳۴
        سلام و عرض ادب موفق باشید
        مجید قلیچ خانی
        مجید قلیچ خانی
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۰۹:۱۸
        خندانک درود و عرض خوش آمد و سپاس از شما جناب آزاد گرامی خندانک
        ارسال پاسخ
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۱۶
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۱۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۳۰
        🌱
        🌱🌱
        🌱🌱🌱🌱
        🌺🌺🌺🌺
        🌱🌱🌱🌱
        🌱🌱
        🌱
        ارسال پاسخ
        سامان ثنایی نسب
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۰۸
        درود
        و آیا اجازه دارم‌ کمی دیرتر حضور برسم .؟ چرا که مشغول امر معیشتم و عذر تقصیر دارم
        مجید قلیچ خانی
        مجید قلیچ خانی
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۵۶
        درود سامان دوست داشتنی.
        هر جا از شما پیامی میبینم منتظرم چیزی بیاموزم.
        و چقدر خوب است که در این صفحه لطف شما را مجدد میبینم.گل تقدیمت خندانک
        ارسال پاسخ
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۱۶
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۳۰
        🌱
        🌱🌱
        🌱🌱🌱🌱
        🌺🌺🌺🌺
        🌱🌱🌱🌱
        🌱🌱
        🌱
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۳۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۰۳
        سلام . و همینقدر بگویم‌ که شعر با وجود چندین نقد و ۴۳۰ بازدید ، توسط کمتر از ده نفر کامنت خورده !!!!! معنایش این است که مجید قلیچ خانی یا باید بزک دوزک کند و تغییر جنسیت بدهد و با نمایه ای دل و دین بر تشریف بیاورد . یا مثل مانا کل زندگیشو وقف سایت کنه ، یا حاشیه ای در شعرش درست کند که ملت جمع شوند . همچنین به وحید سلیمی ، اصغر ناظمی محمدعلی سلیمانی مقدم ، و چند نفر دیگر که شعر پرمغز می گویند اما کمتر مورد التفات قرار می گیرند هم همین توصیه را دارم . بعد وقتی می گویم اینجا داد و ستد خانه است و بسیار کم هستند افرادی که واقعا برای خواندن و نوشتن ادبی بیایند ، می گویند نه پدرجان چرا تهمت می زنی ؟

        این حرف را به عنوان آخرین کامنت مانا به یاد داشته باشید تا روزی که به شکلی عملی به همه ثابت کردم که حق گفتم یا بیراه .


        یاعلی
        مجید قلیچ خانی
        مجید قلیچ خانی
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۵۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۳۰
        🌱
        🌱🌱
        🌱🌱🌱🌱
        🌺🌺🌺🌺
        🌱🌱🌱🌱
        🌱🌱
        🌱
        ارسال پاسخ
        مجید قلیچ خانی
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۵:۲۵
        بنده هم از حضور همین چند مخاطب اندک اما ارزشمند خداحافظی میکنم،ایرادی از کسی نمیگیرم و گله مند نیستم
        اما فضایی که میبینم در حال حاضر با شخصیت و سلیقه ی هنری خودم موافق و در یک شان نمیبینم.
        همگی را به خدای مهربانی و دانش میسپارم.باشد که فقرفرهنکی،جنسی،آگاهی،و مادی دست از سر حداقل هنرمندان بردارد...
        به دوستان و مدیران افتخاری که پس از این کامنت نظری بنویسند پاسخی داده نخواهد شد.خصوصا آنها که پیامی را کپی کرده و پای شعر همه هر روز پیس میکنند.
        این سروده و شاعرش خود با قدرت توانایی دفاع از خود را دارند،و اگر نیازی به بازدید بود بجای تمرکز بر شعور و قدرت متونی و ادبی تکیه بر خاله بازی ها انجام میشد.
        مشکل چیزیست که همه میدانیم.در ضمن بهتر است کسی حرمت خود را پای این سروده نشکند.
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۶:۰۹

        سلام مجدد بااحترام

        ! من که نمیدانم چه شده ؛ ولی خب - به طور کلّی - یقیناً اختلافِ سلایق و تقابلِ اندیشه ها در همین سایت و همچنین در کل جهان ، باتوجه به نوعِ رشد ِ منحصربفردِ یکایک ِ افراد در فضایِ تربیتی ِ پیرامونِ زندگانی شان ، در چگونگیِ پندار و گفتار و رفتار و کردارِ ایشان ، تاثیرِ مستقیم دارد ؛ لذا از دیدگاهی همه جانبه و رویکردی اِدراکی ، می توان به قولِ شریفِ قرآن و کلام الهی استناد داشت که در مواجهه با ذهنیّت های نسبیّت پسند و چارچوب گرا ؛ بهتر است ( با دل بیاندیشیم ) ، و صبرسوی ، به کارِ خویش در تعالی محوریِ عنایت بر خِرَدِجمعی و پذیرشِ رنجِ راه و نادیده انگاریِ ناملایماتِ هم قابلِ اغماض و هَم شاملِ توصیف و هم مایل به سکوت ، چونان گذشته ها ، خلوص مَعیت و اراده پیما ، پیشتازِ ادامه ی طریق باشیم (باشید) .

        حضور ارزشمند همگی شما مستدام خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۳۰
        🌱
        🌱🌱
        🌱🌱🌱🌱
        🌺🌺🌺🌺
        🌱🌱🌱🌱
        🌱🌱
        🌱
        ارسال پاسخ
        دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۳۵
        درود بانو حسین زاده
        البته کوچکتر از آنم که بخواهم امری را به بزرگواری چون شما گوشزد نمایم. اما صرفا جهت روشنگری عرض می کنم. رسم ادب بر این است که چنانچه وارد منزلی شویم ابتدا سلامی با صاحب خانه داشته باشیم و پس از آن گفت و گویی با کسان دیگر که مهمان اند.
        در این محفل ادب گونه نیز هر صفحه ای حکم منزلی دارد و شاعرش حکم صاحب خانه البته!!!
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۱۴
        خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۱۲:۱۲
        !!
        درودها بانو ناصری

        و سلامی مجدد خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۶:۱۷
        به طلوع تفسیر تو‌
        از مشرق شعر و آغوشم
        ایمان‌ دارم خندانک


        بسیار زیباست و زلال

        درود بر این احساس پاک خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۳۱
        🌱
        🌱🌱
        🌱🌱🌱🌱
        🌺🌺🌺🌺
        🌱🌱🌱🌱
        🌱🌱
        🌱
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۹:۳۴
        سلام و احترام
        زیبا بود و با احساس
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۱۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سامان ثنایی نسب
        دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۲۳
        درود


        سگ اصحاب کهف روزی چند
        پی نیکان گرفت و مردم شد


        گوارارترین اتفاق زندگی ام بُر خوردن با اهالی این صفحه بود که دستکم دانستم هنوز هم در سرزمینم شعر نفس می کشد و شعور هم .
        پس بدان امید که بنده را نیز عضوی از خود بدانند . من نیز از پی ایشان خواهم رفت که * جایی که دریاست من چیستم ؟ *

        خدانگهدار همگی خندانک
        سیاوش آزاد
        دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۱۵:۵۳
        وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ
        سلام پنج عزیز دل خداحافظی نمودند حقیر نیز باعث افتخارست ششمی آنها باشم
        تمام سروانم حلال کنند قصورها و تقصیراتم را
        تا زمانی دیگر خداحافظ
        زهره دهقانی ( شادی)
        جمعه ۱۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۹:۱۱
        سلام و درود ادیب گرانقدر
        بسیار زیبا و پر معنا...👌🌹
        لذت بردم از قلم نابتان💐💐💐

        شاد باشید✨
        جواد کاظمی نیک
        جمعه ۱۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۹:۱۵
        درودبرشما زیبابود وپرمفهوم 🪻🪻🪻🪷🪻
        🌼🌼🌸🌷
        🌺💐🌻
        🌹🌹
        ❤️
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۵۲
        اما به طلوع تفسیر تو‌
        از مشرق شعر و آغوشم
        ایمان‌ دارم
        عزیز دلبرانه ی معصوم
        الثیا
        به آسمان این سروده ی سپید
        خوش آمدی

        سلام و عرض احترام خدمت اساتید ارجمند و برادر بهاری ام خندانک

        مرسوم بود در زمان های دور، به دیدار پادشاهان که می رفتند، هدیه ای یا خلعتی گرانبها را به پاس شرفیابی پیشکش می بردند و مفتخر از دیدار سلطان و گاه با دریافت پاداشی از او باز میگشتند و دلخوش به آن عنایت شاهانه روزگار بسر می بردند.

        اما قلب عاشق شاید بارگاهی بسیار باشکوه تر، مجلل تر و پررونق تر از بارگاه سلطان باشد آنجا که تاریکی سرد و سهمگین و شب های ظلمت و آسمان بغض آلوده ی غمگین را با طلوع نام معشوق اش به باورِ روز می رساند.
        آنجا که سلطان؛ معشوق است و خلعت عاشق تمام جانش.
        اما آیا عشق را غایتی و هدفی ست؟ یا خود، همه چیز است؟
        در مکتب مولانا عشق شرط بودن و موجودیت است و عاشق باکی از چگونگی مراوده معشوق با او ندارد. حتی اگر پاسخ معشوق نی باشد، او از این نی شکر را می یابد:
        آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
        و تو بگوییم که نی، نی شکنم شکر برم

        و چه خلعت و پاداشی گران بهاتر از این که به پاس عاشقی مرتبه ای چنان رفیع بیابی که هر آنچه عاید شود و بدست آید در هر حال از آن منفعت یابی.

        آمده ام چو عقل و جان از همه ديده ها نهان
        تا سوي جان و ديدگان مشعله نظر برم
        آمده که رهزنم بر سر گنج شه زنم
        آمده ام که زر برم زر نبرم خبر برم
        گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن
        گر ز سرم کله برد من ز ميان کمر برم
        اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
        اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
        ...

        سپاس و عرض پوزش خندانک
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۰۴
        عرض ادب
        و اگر گلاله تو باشی .شعر مانا هنوز یک قطره از اقیانوس ناگفته هاست .‌ و دوست تر داشتم تا رقعه ای که در وصف این افسانه نوشته بودم را مطالعه بفرمایید و منت و مهر بر سرم نهاده اگر نقص و خبطی سر زده از قلم این کمینه را بازگو بفرمایید . خندانک
        ارسال پاسخ
        مجید قلیچ خانی
        مجید قلیچ خانی
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۱۳
        خندانک درود خواهر گرامی و ادیبم.سپاس از لطف همیشگی شما،
        اوست نشسته در نظر،من به کجا نظر برم؟!
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        کلاس درس شما را همیشه دوست دارم
        ارسال پاسخ
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۱۷
        درود و عرض ادب خندانک
        برادر ارجمندم لطف بی شائبه و مهرتان را سپاس. کمترین همواره شرمسار مهر و لطف بی شائبه ی دوستان و بزرگوارنی هستم که از دید خطاپوش و نیکو نگرشان، آنچه را که در قلب های شان است بازمی تابانند و مایه ی مباهات حقیر را فراهم.
        در حقیقت آنچه شایان توجه است مهر بی بدیل همراهانی چون شماست. خندانک

        نوشتار ارزشمندتان را به دیده ی منت خواندم و بسیار آموختم از کلام نابتان.دستمریزاد خندانک

        شفافی قلبتان پایدار و شکوفایی تان مستدام خندانک
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۱۶
        درود برادر بهاری ام خندانک
        شخصیت های والا از جایگاه خود به دیگران می نگرند و کوچکترین ها را هم مکرمت می نمایند خندانک
        و بی شک شاگردی شما از افتخارات همیشگی این کمترین است خندانک خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۲۹
        🌱
        🌱🌱
        🌱🌱🌱🌱
        🌺🌺🌺🌺
        🌱🌱🌱🌱
        🌱🌱
        🌱
        ارسال پاسخ
        دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۴۶
        درود
        ذهن تیز، تفکر عمیق، شعرهای استوار با قدرت القای اندیشه های والا، نجواهایی که در گوش لحظه ها زمزمه می کنند و آوا به آوایشان مشحون از مفاهیم ارزنده ای است که هر ذهن بیداری را به تکاپو می خواند _ و البته مشکل همین جاست_ ذهن های بیداری که با شائبه ی اغراض آلوده نشده اند ... کجایند؟
        البته اینچنین الگوهای رفتاری مغرضانه در جامعه کنونی ما به مسائل ریشه دارتری برمی گردد. اما همین قدر بگویم که آنجا که تحمیل جای اندیشه را گرفت و تقلید ارزش شد و عمل پشیزی نیرزید؛ همین می شود دیگر! اصیل ترین شعرها و اندیشه ها به گوشه ی انزوا کشانده می شوند. اما تاریخ اثبات کرده که نهایتا آنکه و آنچه به انزوا کشانده شد به جبرِ زور و قدرتی، همان، در دل ها نفوذ می کند و جاودان خواهد بود.

        گوشه گیری فیض ها دارد درین وحشت سرا
        قطره از دریا چو رو پنهان کند؛ گوهر شود

        جایی که برادرم و مانا نباشند بی شک من نیز نخواهم بود.
        خدانگهدار
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۲۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۱۳

        🍃🌸🍃بِسمِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیم🍃🌸🍃


        🕊 ⚘اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّدوَعَجِّل‌فَرَجَهُم🕊⚘


        🍃🌺🍃اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏
        وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
        صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏🍃🌺🍃


        🕊 ⚘اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّدوَعَجِّل‌فَرَجَهُم🕊⚘

        🌺سلام عیدمیلاد امام رئوف حضرت رضا(ع)برشما مبارک🌺

        🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1