شنبه ۳ آذر
اگر می روی شعری از مجید قلیچ خانی
از دفتر الثیا نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۰ ۱۸:۳۲ شماره ثبت ۱۰۳۰۱۶
بازدید : ۵۲۶ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب مجید قلیچ خانی
|
الثیا
خورشید نوازش در دستان من یخ بسته است
و جاده ها
برایم شکل طناب های پیچ دار بی رحمی شده اند
که گردن خنده هایمان را میبوسند
معجزه ای نیست
و من دل بر سبد مسیح لبخند تو بسته ام
نان و ماهی حرامم باد
اگر غصه ی غربت تو را نخورده باشم
الثیا
دو جواهر در چشمان براق توست
که برق از سر قرارم می برد
باور کن
نارون هم پیر میشود
و چتر بر خستگی زانوانش باز میکند
اگر میروی ،برو
اما آسمان تنهایی من
ابری ندارد که چشم هایم
پشت دیوار بارانش پنهان شوند
اگر رفتی
هرکجا درختی دیدی
که انجیر شوق از نگاه شاخه هایش
زیر پای رهگذران می افتد
یاد مردی باش
که از لبخند زیبای تو
گل های پیراهنش شکوفه میداد
و انار سکوتش ترک میخورد
اگر میروی برو
اما هرکجا صدای اذان را میشنوی
یاد محراب نمازی باش
که سجده بر ساقه ی سرو تو زدم
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس | |
|
درود خواهر خوبم،و سپای از زحمت نوشتن و محبتی که برادر خود دارید،الثیا الهه ی حقیقت است و فارغ از هر صفتی ست و در آنچه در لحظه در حقیقت می نماید است،بی دغدغه از تعاریف نسبی خوبی و بدیها... فارغ از قدرت و ضعف است،چه در ضعف باشد چه در قدرت چرا که او آنچه مینماید که هست،تنها ما هستیم که او را برچسب میزنیم و من همیشه ها او را با نگاه ستایشگر دیده ام و خواهم دید سپاس از محبت همیشگی خواهر اندیشمند و مهربانم
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود
مانا قلم شما وزرنگار