سلام خدمت شما جناب آزاد عزیز
اگر اشتباه نکنم ایرانیان باستان جشنی موسوم به جشن نیلوفر داشتند که بی شباهت به آیین یلدا نبود و در بلندترین روز سال جشن می گرفتند و شادی می کردند. اصل هم همین است که ما شادی کنیم شب و روزش تفاوتی ندارد . همانقدر که روز زیباست شب هم زیباست به خاطر همین من امروز اکثر اشعار یلدایی را خواندم و با عشق نظر گذاشتم چون باید درباره شادی سرود و باید تشویق کرد یادمان نرود ما از نسل مردمان شادی هستیم که با بهانه های کوچک به پای کوبی و رقص می پرداختند.
اما در مورد نامه ای که قرار دادید : خداوند می داند که با چه حسی مشغول تایپ پاسخ شما هستم زیرا جدای از آن تعاریف نیکو که بانو فرخزاد به جناب احمدی دادند ، فهوای این نامه را برای خود دیدم گویا این نامه برای من نوشته شده
اوایل ورودم به سایت با خودم می گفتم چرا آثار من جز آثار ماندگار و جاندار این سایت قرار نمی گیرد؟! و با جواب اینکه تازه واردم و هنوز وقت زیاد است و اگر بیشتر مطالعه کنم و پرکار تر باشم می توانم آثارم را ماندگار کنم
اما بعد ها فهمیدم زیادی عجول هستم و دوست دارم ره صد ساله را یک شبه طی کنم و به قانون تکامل احترام نگذارم اینک فکر می کنم باید در بازه های طولانی شعری در سایت قرار بدهم
من ذوق سرودن را مثل جوشش چشمه می بینم در بعضی از دوستان این چشمه دائما در حال جوشش است و اگر در فواصل کوتاه هم اثر در سایت قرار دهند ، آثارشان پر عمق است درست مثل دریا اما برای بعضی ها از جمله خود من این جوشش زیاد نیست و طلب صبر دارد منتها من دوست داشتم آن یک لیوان آبی هم که جوشید را در سایت قرار دهم
که متوجه شدم این کار اشتباه است
یک اثر قابل دفاع و خوب از هزار اثر دم دستی و سطحی بهتر است حتی اگر یکبار در سال اتفاق بیفتد
متشکرم از چراغ آگاهی که به دستم دادید
ساعت ده شب است و برایتان بهترین ها را می خواهم
شاد باشید
جالب و زیبا بود
یلدایتان مبارک