سلام استاد ارجمند
همیشه به این کوچک ترین لطفِ بسیار دارید و حضور نیک اندیش تان برایم ارزشمند است.
پرسش هاتان چند جنبه دارد که سمعاً و طاعتآ در حد توانِ کم بضاعتم ، براتان می نویسم .
البته برایم سخت است چون غمِ سیدالشهدا (ع) سنگین تر از کوههای قرون بر دوشِ دلِ مضطرّ ِ شیعیان شان است .
واژه ی ( بوریا ) به معنای حصیر است و این کلمه مربوط به ماجرای واقعه ی پس از عاشورا و چگونگی دفن بدن مطهر حضرت امام حسین (ع) و شهدای کربلا بدست فرزندشان حضرت امام زین العابدین سجاد(ع) است. که امام سجاد (ع) چون درصحرای کربلا پس از آن همه غارتِ اشقیاءِ مسلمان نمای شیخ شولا ، کفنی برای پدر بی جانِ مثله بدنِ سُم کشیده ی بی سرِ غرقِ خونش نمی یابد ؛ مجبور می شود که پس از جمعِ تکه های بدن پدر از گودال قتلگاه و راس و .... خلاصه از صحرای کربلا ان بدن مطهر که فدایش شوم را باگریه و نوحه ی بسیارررر در حصیر و بوریایی می پیچد تا برای نماز و دفن آماده کند ....
باور و اعتقادِ ما شیعیان چنین است که بر پیکر مطهّر یک معصوم ، بجز معصوم ، دیگری نمی تواند نمازخوانده و آن را کفن کرده و بخاک سپارد و دراین زمینه روایات متعددی وجود دارد( این روایات را می توان دراین کتابها مطالعه نمود: اثبات الوصیه، مسعودی، ص 207-208؛ اختیار معرفه الرجال، شیخ طوسی، ج 2، ص 464-463، ح 883؛ عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 1، ص 276؛ دلائل الائمه، طبری، ص 163 ؛و...) بر این اساس امام سجاد (ع) مامور دفن پدر بزرگوارخود بوده اند ، چنانکه علامه مجلسی پس از نقل مطالب فوق درباره ی دفن بدن مطهر سیدالشهدا می نویسد:
به حسب ظاهر چنین بود(که بنی اسد خود بدن امام را دفن کردند) اما در واقع امام را به غیر از امام دفن نمی کند. حضرت امام زین العابدین علیه السلام به اعجاز امامت آمد و جسد مطهر آن حضرت و بلکه سایر شهدا را دفن کرد( جلاء العیون، علامه مجلسی، ص 380) چنانکه در جریان شهادت امام رضا علیه السلام که در طوس به شهادت رسید امام جواد علیه السلام به قدرت الهی از مدینه به طوس آمد و امور غسل و کفن امام را خود عهده دار شد.( کشف الغمه، اربلی، ج 3، ص 168؛ به نقل از مقتل سید الشهداء ص 900-903)البته بسیاری قائلند که بدنهای مطهر امام حسین و شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد که در مجاورت کربلا ساکن بودند به خاک سپرده شده است، در جمع بین این دو قول باید گفت که هیچ تنافی وجود ندارد که امام سجاد علیه السلام با کمک قبیله بنی اسد اقدام به دفن شهدا کرده باشد.چراکه دفن شهدا برای بنی¬اسدبه تنهایی امکان پذیر نبود، زیرا آنان اهل روستاهایی بودند که در میدان نبرد شرکت نداشتند و بدون راهنمایی کسی که از همه آن شهیدان شناخت کامل داشته باشد قادر به شناسایی و دفن آنان نبودند به ویژه آن که سرهای شهدا را بریده بودند از این¬رو دفن دقیق و همراه با شناخت شهدا بدون وجود راهنمایی آگاه، امکان پذیر نبود و از سوی دیگر با توجه به این باور که کار دفن امام(ع) را کسی جز امام(ع) نمی¬تواند بر عهده بگیرد ناگزیر ما را به این مطلب می¬رساند که این راهنما باید امام سجاد(ع) بوده باشد. اما این حضور باید به صورت خارق¬العاده بوده باشد، چرا که ایشان در آن زمان در بند اسارت دشمنان به سر می¬برد.
با توجه به این گفته، برخی دیگر از مصادر شیعی چنین بیان داشته¬اند که: بنی¬اسد در دفن شهدای کربلا، متحیر و سرگردان بودند، چرا که کوفیان بین سرها و بدنهای شهدا جدایی انداخته بودند و بدنها قابل شناسایی نبودند. در این هنگام امام سجاد(ع) به کربلا تشریف آوردند و آنان را در این امر یاری کردند. ایشان با یاری مردان بنی¬اسد نخست پیکر مطهر پدر بزرگوارشان را پیدا کردند و پس از گریه زاری فراوان، آن را روی قطعه حصیری ¬گذاشتند و به آرامگاه فعلی¬اش آوردند؛ سپس اندکی از خاک محل دفن را کنار زدند قبری ساخته و پرداخته ظاهر شد. سپس امام زین-العابدین(ع)، دستها را زیر بدن مبارک امام حسین(ع) قرار دادند و فرمودند: «بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله صدق الله و رسوله ما شاء الله،و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.» آن گاه به تنهایی، بدن مطهر را در داخل قبر گذاشت؛ ایشان در حالی که دیگران را از کمک در تدفین امام(ع)، باز می¬داشت فرمودند: «با من کسانی هستند که مرا یاری دهند.» وقتی حضرت(ع) بدن را در قبر نهاد صورت مبارکش را بر گلوی بریده ابی عبدالله الحسین(ع) نهاد و در حالی که اشک بر گونه¬هایش جاری فرمود: «طوبی لأرض تضمنت جسدک الطاهر فان الدنیا بعدک مظلمه و الآخره بنورک مشرقه و اما اللیل فمسهد و الحزن فسرمد او یختار الله لاهل بیت دارک التی انت بها مقیم و علیک منی السلام یابن رسول الله و برکاته؛ چه مبارک است زمینی که بدن مطهر تو را در برگرفته است؛ دنیا بعد از تو تاریک است و آخرت با نور جمال تو روشن و نورانی. بعد از تو شبهای¬مان سخت و حزنهایمان طولانی است؛ تا آن زمان که خداوند سر منزلی را که تو مقیم آن شده¬ای برای اهل بیت(ع) و خاندانت اختیار کند ای زاده رسول خدا(ص) سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو باد.» آنگاه قبر را پوشانید و با انگشت مبارک روی قبر امام(ع) نوشتند: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابیطالب(ع) الذی قتلوه عطشانا غریبا.» سپس برادر گرامی¬اش -علی اکبر(ع)- را در پایین پای امام(ع) دفن کردند و بقیه هاشمیین و اصحاب را در قبر دیگر در زیر پای امام حسین(ع) دفن نمودند. سپس امام(ع) به همراه بنی¬اسد به نهر علقمه رفتند؛ در آنجا با مشاهده پیکر پاک عمویش -عباس(ع)،- خود را بر روی بدن ابوالفضل(ع) افکند و گلوی مبارکش را بوسید.
امام(ع) در حالی که به شدت می¬گریست، ¬فرمود: «علی الدنیا بعدک العفا یا قمر بنی¬هاشم و علیک منی السلام من شهید محتسب و رحمة الله و برکاته؛ بعد از تو ای قمر بنی¬هاشم خاک بر سر این دنیا؛ و سلام من به تو و رحمت و برکات الهی بر تو باد.» آنگاه برایش قبری حفر کرد و همانند پدر شهیدش به تنهایی او را درون قبر گذاشت و به بنی¬اسد فرمود: «کسی با من هست که کمکم می¬کند» سپس بدن شریف عباس(ع) را دفن کردند.» (المقرم، عبد الرزاق الموسوی ؛ مقتل الحسین(ع)، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ پنجم، ص1979، ص319.321)
این گزارش به وسیله روایتی که از امام رضا(ع) نقل شده نیز تأیید می¬شود. راوی می¬گوید: «من نزد امام رضا(ع) بودم که علی بن ابی¬حمزه، ابن¬سراج و ابن¬مکاری بر حضرت(ع) وارد شدند. علی پس از گفتگو با حضرت(ع) درباره امامت ایشان، گفت: "از پدران شما برای ما روایت کرده¬اند که کار امام(ع) را کسی جز امامی مانند خودش بر عهده نمی¬گیرد.[پس چگونه است که پس از شهادت پدر بزرگوارتان امام موسی کاظم(ع) شما حضور نداشتید و متقبّل امر کفن و دفن ایشان نشدید]" امام(ع) فرمود: "بگو ببینیم حسین بن علی(ع) امام بود یا غیر امام؟" گفت: "امام(ع) بود". فرمود: "چه کسی عهده¬دار کارش بود." گفت: "علی بن الحسین(ع)" فرمود: "علی بن الحسین(ع) کجا بود." گفت: "در کوفه در زندان ابن¬زیاد." امام(ع) فرمود: "چگونه در حالی که زندانی بود عهده-دار کار پدرش گردید." گفت: "دور از چشم آنان رفت و پدرش را کفن و دفن نمود و بازگشت." امام(ع) فرمود: "آن کسی که به علی بن الحسین(ع) امکان داد به کربلا برود و کار پدرش را بر عهده بگیرد به صاحب این امر نیز امکان می¬دهد که به بغداد برود و کار پدرش را عهده¬دار گردد."» (کشی، محمد بن عمر؛ رجال الکشی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348ش، صص463-464 و مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، تهران، اسلامیه، بی¬تا،ج45، ص169؛ موسوی مقرّم ،عبدالرزّاق ، زندگانی امام زینالعابدین(علیه السلام)، ، ترجمه حبیب روحانی، ص 578؛ شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام سجاد(علیه السلام)، ، ترجمه محمدرضا عطایی، ج 1، ص243 .)
بدین ترتیب آنچه که در این روایات به صراحت بدان اشاره شده است خارق¬العاده بودن ِ حضور امام سجاد(ع) در کربلا و همراهی با قومِ بنی¬اسد در تدفین پیکر مطهر پدرشان امام حسین (ع) و جمیع شهدای کربلا (س) است.
و یا لَیتنی کنت معهم فافوزُ فوزاً عظیمآ....
رفتند و ز هر طرف دویدند
هر یک بدنی به بر کشیدند
بردند تنی به پیش رویش
جسمی شده چاک، چارسویش
گفتند: که «این شکسته تن کیست؟
این نوگل چاک پیرهن کیست؟»
گفت: «این تن قاسم فگار است
پور حسن است و تاجدار است»
دیدند تنی چو نونهالی
بر خاک فتاده پایمالی
گفتند که: «این جوان کدام است؟
کآب از پس مرگ او حرام است»
- «این نوگل گلشن امام است
فرزند حسین تشنهکام است
از نسل مهین، پیمبر است این
ناکام علیاکبر است این»
گفتند: «تنی به پای آب است!
کآب از لب خشک او کباب است!»
گفت: «این تن میر نامدار است
عباس دلیر نامدار است»
میگفت زِ هَر تَنی نشانی
گِردَش عربان به نوحهخوانی
تا بر تن شه گذارش افتاد
رفت از خود و در کنارش افتاد
گفت: «ای تن بیسر! این چه حال است؟
ای کُشتهی خنجر! این چه حال است؟
ای پیکر پاک! این چه روز است؟
ای خفته به خاک! این چه سوز است؟
ای کُشته! سرت کجا فتادهست؟
بیسر بَدنت کجا فتادهست؟
بر تن ز چه پیرهن نداری؟
پیراهن چه؟ که تن نداری
نه دست و نه آستین نه جامه
سر داده به خصم با عمامه...» .... شعر از داوریِ شیرازی
گفتند که: «یا رب! این چه حال است؟
این واقعه خواب یا خیال است؟
این جسم بریده سر کدام است؟
تا کیست پدر، پسر کدام است؟
شه کو؟ به کجاست شاهزاده
وان تازه خطان ماهزاده»
ماندند به کار خویش حیران
یک چاک بدن، یکی به دامان
کز دور بلند گشت گردی
آمد ز میان گرد، مردی
دیدند به ره شترسواری
خورشید وشی، نقابداری
ماتمزدهی سیاهجامه
آشفته به سر یکی عمامه
گفت: «ای عربان میهماندوست!
مهمان نشناختن نه نیکوست
اکنون که به خاک میسپارید
میدانمِشان برِ من آرید»
چون قوم بنیاسد رسیدند
یک دشت، تمام کشته دیدند
شه کشته، همه سپاه کشته
یک طایفه بیگناه کشته ....
- عبارت عربی که در دلگویه ی بوریا پوش آوردم مربوط به توصیه و وصیت امام حسین (ع) به پسرش امام سجاد (ع ) است . که چون خودم درکاری سخت پنج سالِ تمام است که یاوری نمیابم جز خدا لحژه ی یادِ این سفارش امام حسین (ع) افتادم و این دلگویه را بداهه نوشتم :
فرمودند :
(( یا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ ))
ای فرزندم، از ظلم به کسی که در برابر تو ، هیچ یاری کنندهای به جز خداوند ندارد، بر حذر باش.
اصول الکافی، ج 2 ، ص 331 .
- درباره ی خُدام باید بگویم خدمتتان که حرف میم گفتاری و عامیانه نیست بلکه در نظرم میم فعل ربطی هست : (من خون خدا هستم ) .
- درنهایت اینکه غلط های املایی احتمالی ام را ببخشید چون سریع نوشتم و بسیار سپاسگزارم از دقت نظر و لطف تان
آیینی بسیار زیبا و با شکوه بود
اجرتان با سقای دشت کربلا
یا حسین(ع)