جمعه ۲۵ آبان
گفتی سلام شعری از نیما سعیدی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۹ آذر ۱۴۰۰ ۰۹:۲۱ شماره ثبت ۱۰۵۲۲۷
بازدید : ۱۶۲ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب نیما سعیدی
|
گفتی سلام و شد بریده بریده بیان من
پرسیدی و فتاد به لکنت زبان من
در سبز و آبی و تلاطم دریای چشم تو
شد همچو کبک و برف قصه ی راز نهان من
با یک نگاه در غم عشقت بسوخت دل
آش نخورده است مثل داستان من
روزی حریف شیر ژیان بودم و کنون
مقراض پلک های تو بریده امان من
شیرین تر است از شکر و شهد نام تو
شیرین شود به گفتن حلوا دهان من
عمریست در دلم هوای همان چند ثانیه
آشفته گشته از تو زمین و زمان من
سرتاسر جهان من آن خال روی توست
عالم چه کوچک است به پیش جهان من
آبان ۹۲
|
نقدها و نظرات
|
صد درود بر شما استاد ارجمندم سپاسگزارم از حسن لطف شما | |
|
درود ها بر شما بسیار سپاسگزارم استاد | |
|
سلام و درود بر شما استاد گرامی سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود
موفق باشید