به نام خداوندی که قلم را ابزاری سبک وزن آفرید تا سنگین ترین حرف هایی که زبان از گفتنشان قاصر است را به هنرمندی به رشته ی تحریر درآورد
امروز خجسته زادروز ولادت گوهرِ زیبای خلقت ، نگین انگشتر پدرم ، آرامشِ قلبِ مادرم ، نور چشم برادرم ، دلخوشیِ زن برادرم و تابلوی هنرمندانه ی نوازشگر دلِ عمه هایش ،رونیکای عزیز و دوست داشتنیمان است
نازدانه ی دلم ، بی شک خداوند به تو نظر لطف داشته و تو آخرین نوزادی شدی که در زمان حیاتِ مادربزرگ مهربانمان دیده به جهان گشودی تا تو نیز طعم آغوش مهربانش و دامان طیب و طاهرش را بچشی تا عطر طهارتش تو را نیز معطر کند تا برای شروع مسیرِ بندگی و زندگی به نوعی ایمِنَت گرداند پس بر دوش تو نیز رسالتی بزرگ اعمال شده و تو باید حافظ و نگاهبانِ این آبروی خانوادگی باشی
می بینی تو کوچک نیستی، تو یک بزرگ زاده ای که اکنون قالبت کوچک است و نیاز به حمایت خدا و خانواده داری تا در زمانی مقرر چونان شکوفا شوی که انگشتِ تحیُّرِ همگان به لحظه ی شکوفایی ات در دهانشان خشک گردد
پس آرام و آسوده کودکانه گی ات را به بهترین شکل ممکن سر کن تا زمان شکوفایی ات فرا رسد ای گلبرگِ آرامشم
تولدت مبارکِ دل و جانمان باشد رونیکای شیرین و زیبای دل فریبِ من
امیدوارم که چشم بد از تو و حسِ داشتنت دور باشد و همیشه سالم و سلامت زیر سایه ی مرتضی علی(ع) و خانواده باشی و در آینده شاهدِ شکوفایی استعداد های نهادینه ی وجودی ات باشیم که خداوندی به بهترین شکل ممکن آنها را پایه گذاری کرده است.
به امیدِ آمدن آن روزِ وصف ناپذیر سکوت اختیار میکنم و از پیشرویِ بیشترِ قلم جلوگیری می کنم و فعلأ جُرعه جُرعه شهدِ حضورت را سر می کشم چرا که بخاطر هر لحظه بودنت باید یزدانِ پاک را ستایش بسیار کرد که با خلقِ هنرمندانه ی تو حقی بزرگ بر گردنِمان نهاد که قلم هم از تمجید این همه مهربانی های خداوند اظهار عجز می کند.
تولد دلبند عزیزتان مبارک