سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 دی 1403
    21 جمادى الثانية 1446
      Saturday 21 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱ دی

        نشد که نشد

        شعری از

        فرید آزادبخت(شهاب ثاقب)

        از دفتر انسانم آرزوست نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۵۳ شماره ثبت ۱۰۴۷۳۰
          بازدید : ۴۰۷   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        نشد که نشد
        به دل نشست که جانان شود نشد که نشد
        دلم شکست که عمران شود نشد که نشد
        کنار کوچه احساس من کسی نگذشت
        اگرچه رند خیابان شود نشد که نشد
        بتی کجاست که روزی به گوشه شور
        انیس و مونس مستان شود نشد که نشد!
        دریغ حلقه ویران عاشقان وطن
        به لطف عشق گلستان شود نشد که نشد
        جنون بهای دل عاشق است بی تردید
        بهانه ای غم انسان شود نشد که نشد
        شرر زدم غم عالم به سوز سینه خویش
        که شمع شام غریبان شود نشد که نشد
        دگر زبون نتوان دید عاشقان ثاقب
        کسی ز عشق پشیمان شود نشد که نشد
        وفا دگر ز دل خسته بر نمی آید
        مگر جفای تو آسان شود نشد که نشد
        به انتظار چو خستی دلم عنایت کن
        که روزگار به سامان شود نشد که نشد
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۸:۴۷
        خندانکدرود بزرگوار
        میلاد با سعادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام مبارک خندانک
        امين آزادبخت
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۰
        با سلام.
        دریغ حلقه ویران عاشقان وطن
        به لطف عشق گلستان شود نشد که نشد.
        یک سوال؟چرا حلقه ویران؟ما می دانیم که حلقه،به گرد بودن نیز هم پیوستگی در گرد بودن نیاز دارد تا حلقه،حلقه شود.حلقه ویران،یعنی حلقه از هم گسسته،یعنی حلقه ای که از هم پاشیده است.حال این حلقه،می خواهد به لطف عشق،که وجه مشترک عاشقان است،به گلستان تبدیل شود . یعنی عاشقان به این نیت گرد هم می آیند تا حلقه ای ویران،که اشاره ی شاعر به یک درد اجتماعی خیلی مشهود در جامعه است،را به لطف هدف والا،به گلستان تبدیل کنند.اما کدام گروه عاشقان؟عاشقان وطن....حال بیت را از نو اگر مطالعه کنیم می توان مقصود شاعر را به درستی در این بیت دریافت کرد.در اینجا،با توجه به گستردگی موضوعات،به پنداشت من،برداشت آزاد است برای مخاطب.البته با این ختم،که این حلقه،به گلستان تبدیل نمی شود.اینجا،یک نکته برای مخاطب پیش می آید و آن اینکه آیا عاشق نمی دانست که این حلقه ممکن است به گلستان منتهی نشود؟آیا نمی دانست که ممکن است شکست بخورد؟چرا که معمولا هر چیزی را بالا و پایین می کنند.و می سنجند و بعد اقدام می کنند.این قماری که منتهی به باخت شده است،آیا از قبل رویکردی برای شکست آن،طراحی نشده است؟؟؟در بیت بعد شاعر،با پیش بینی که برای ذهن مخاطب می کند،پاسخ سوال مخاطب را به درستی و به زیبایی بیان می دارد.بیت بعد را با هم بخوانیم:جنون،بهای دل عاشق است بی تردید/بهانه ای غم انسان شود نشد که نشد.در اینجا من نکته ای را برای توضیح مختصر این بیت ذکر کنم.شاعر ضمن توضیح به سوال مخاطب،از واژه بی تردید استفاده می کند.این یک تاکید است برای اینکه شاعر معتقد است،که جواب فقط یک واژه است....جنون... . این از دوجنبه قابل بررسی است یکی اینکه ذهن مخاطب تحت هیچ شرایطی به سویی دیگر برای یافتن جواب نمی رود که باعث سردرگمی شود.دوم اینکه شاعر وقتی می تواند به این صراحت جواب دهد که مدرک قابل مستندی داشته باشد.که خوب دارد و قرنها ادبیات یک کشور،این پاسخ را یدک می کشد که به نظر سندی قوی و قابل استناد می باشد.اینها انصافا زیباییهاییست که یک شعر را دلنشین می کند.

        با سپاسمندی خندانک خندانک خندانک
        فرید آزادبخت(شهاب ثاقب)
        فرید آزادبخت(شهاب ثاقب)
        چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۰۳
        درود استاد عزیز و بزرگوارم . ممنون و سپاس از تفقد و بنده نوازی و تاویل و تفسیر شعر ناقص این حقیر . در پناه مهر خداوند پاینده باشید و بدرخشید .
        ارسال پاسخ
        فاطمه گودرزی
        دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۲۸
        سلام و درود بر شما
        شاعرانگی هایتان مستدام

        بیت اخر منظور از خستی را متوجه نشدم میشود لطفا توضیحی بفرمایید .
        به فرهنگستان که مراجعه کردم معنی کلمه خستی
        دختری زیبا رو بود از تبار ایرانیان که ارتباطش را با شعر متوجه نشدم خندانک خندانک
        فرید آزادبخت(شهاب ثاقب)
        فرید آزادبخت(شهاب ثاقب)
        چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۰۵
        سلام و درود و سپاس از توجه سرکار عالی . خستی به معنای خسته کردن مصدر مرخم است . پاینده باشید به مهر خداوند
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2