« آثار الهي »
اي آدميان ، گويمتان امـروز صلاحي1
اصلاح بشـر مي بُوَد آثار الهي
در مرحله اول كه خدا ، نقش بشر ريخت
اين نقش خودش بست،به معيار دو راهي
آن فرد كه دائم ، پي فرمان خدا بود
آيا بـتوان گفت: كه بـنمود گناهي
بازيچه نـباشد ، اثـر امـر خداونـد
بازيچه جهان است ، به گفتار الهي
اول كه خدا ،نقش بشر بست همان گفت
آدم بـفرستم به زمين ، بهـر دو راهي
يك ره به جهان باشد و يك ره به قيامت
آدم بـشده است ،فاعلِ مختار2 دو راهي
يك ره به جنان باشد و يك ره به جهانست
خلاق به تو داده بـر اين هر دو گواهي
گر در نظر آدميان ، دانش و دين هست
دانش به همان راه بقاء ، داد گواهي
بيچاره ي ديوانه ، تو در راه خدا باش
در مُلك فنا گم شده اي،ره زِ كه خواهي
مخلوق خدا ، جمله به فرمان خداينـد
زنبور عسل تا مگس و مرغ و ماهـي
جانا اثر حكم خدا ، روي زمين هست
بي حكم خدا ، سبز نـگرديده گياهي
گر آدمـي از لطف خدا ، بهره بخواهد
بايد بـزند چنگ ، بـر آن لطف الهي
از گنج قناعت ، تو اگـر بهـره نـبردي
محتاج به دهـري، چه گدايي چه شاهي
از كشمكش دهـر نـترسيد و ملرزيد
اينها برِ3 حق نيست،بجز يك پَـر كاهي4
تا لرزه بر اندام بشر نيست، عجب نيست
آدم بـشود ، مرتكب امـر گناهـي
دل مُرده تر از آدم خاكي ، به كجا هست
از خودسري اش ، خود بكشاند به تباهي
سنجش بـنما امـر خدا را كه بدانـي
اسـرار خدا مي بُوَد آن امـر الهي
اي آدم بيچاره ، بـجو راه شريعت
تا خود به برون بركشي از چاه گناهي
درمانگه دنيا نـكند ، درد تو درمان
درمان همه درد بُوَد ، فيض الهي
اين دهر دني5 كشمكش خلق فزون كرد
تا فرد دني ، خلق كِشد رو به تباهي
تا قاضي احكام شريعت به ميان نيست
احكام شريعـت ، نـكند حكم الهي
آخر تو حسن ، پيـرو آن امـر خدا باش
بخشنده اس آن،گر كه فزون نيست گناهي
٭٭٭
1- نيكي– مصلحت 2- داراي اختيار و اراده 3- پيش 4- ساقه ريز شده گندم 5- جهان پَست و بي ارزش
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
درودبرشماو
کلام حکیمانه ی استاد
زیبابود