سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 28 آبان 1403
    17 جمادى الأولى 1446
      Monday 18 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۲۸ آبان

        دیوانه

        شعری از

        سینا خواجه زاده

        از دفتر خفنیّات نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱ آبان ۱۴۰۰ ۱۸:۲۳ شماره ثبت ۱۰۴۱۲۸
          بازدید : ۲۶۲   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سینا خواجه زاده


         
        خنده خنده می‌زنم بی‌وقفه جار، اندوهگین
        ناله ناله چنگ در چنگم دو‌تار، اندوهگین
         
         
        کوره کوره حرف می‌سوزد درون سینه‌ام
        سوره سوره شعر می‌خواند هزار اندوهگین
         
         
        واژه واژه می‌نویسم نامه‌ها را بی‌سراغ
        لحظه لحظه می‌شمارم انتظار اندوهگین
         
         
        رفته امّا در گمانم روز و شب انگار باز
        رفته رفته دور می‌گردد نگار اندوهگین
         
         
        در میان مردم، از خود بی‌خبر چندین سال
        کوچه کوچه می‌دوم امّیدوار اندوهگین
         
         
        می‌فروشم نخوَتم را در قمار، از این شکست
        زهر می‌پاشم حریفان را چو مار اندوهگین
         
         
        دیدمش تنها همان یکبار و آن یکبار را
        آنچنان دیدم که گشتم بیشمار اندوهگین
         
         
        هر که می‌پرسد کی از یادت رود می‌گویمش
        نقطه نقطه دارم از او یادگار اندوهگین
         
         
        دانه دانه فاش می‌سازد انار اسرار چون
        شاخه شاخه خشک می‌گردد چنار اندوهگین
         
         
        چشمه چشمه سال تا سال از به خاک افتادنم
        قطره قطره اشک می‌ریزد بهار اندوهگین
         
         
        می‌فشارد دنده بر دل، خواند این را، دل اگر
        هر که دارد بر چنین دردی دچار، اندوهگین
         
         
        کهنه‌بار از نونوار و شهریار اندوه‌کش
        بوته‌خار از غنچه بیش از کردگار اندوهگین
         
         
        شمّه شمّه می‌نماید ابر سان از آسمان
        طره طره رقص موهایش گذار اندوهگین
         
         
        پاره پاره جرعه جرعه خون دل را بر زمین
        جامه جامه می‌درم بی‌اختیار اندوهگین
         
         
        گوشه گوشه چشم در چشمم می‌اندازد به خاک
        خوشه خوشه لعل سرخ از گل‌عذار اندوهگین
         
         
        گر بسوزم بهتر است از اینکه می‌بینم کنون
        می‌رود مانند من او بی‌قرار اندوهگین
         
         
        تا به لبخندی بسوزد خرمنم را دشت دشت
        داشتم هر آنچه می‌بستم به‌کار اندوهگین
         
         
        درد ما درمان نمی‌گیرد بخند ای مهربان
        گفتمش وقتی که باشد غمگسار اندوهگین
         
         
        بی‌تحمل می‌گرفتم تا بماند* روز و شب
        خیره خیره دست بر دامان یار اندوهگین
         
         
        دست‌هایم را که با خواهش به سویش برده‌ام
        می‌زند از روی دستانش کنار اندوهگین
         
         
        واپسین تصویر خود را بر ضمیرم قاب کرد
        من به خاک افتاده امّا او سوار اندوهگین
         
         
        کوپه کوپه بی‌تحمل‌تر نگاهم می‌کند
        کوبه کوبه می‌برد او را قطار اندوهگین
         
          برای رهگذر دیوانه‌ای که سال‌ها هر روز در خیابانی بلند می‌دیدم. راه می‌رفت و با خود بلند و ژرف و خنده بر لب صحبت می‌نمود.
        این نوشتار امروز نگاشته شده است. در بررسی پس از تمام شدن نگارش دریافتم از سروده‌ی زیر که پارسال خوانده‌ام و بار دیگر به سراینده‌اش درود می‌فرستم، تأثیر پذیرفته است. مانند بوته خاری که از کنار درختی می‌روید.
        *یا اینکه، نگردد
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۲۵
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و اندوهگین بود خندانک
        سینا خواجه زاده
        سینا خواجه زاده
        دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۲۵
        درود به شما، سپاسگزارم. خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۴۴
        درود بر شما
        زیبا بود جناب خواجه زاده 🌺🌺👏👏
        سینا خواجه زاده
        سینا خواجه زاده
        دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۲۶
        درود به شما سپاسگزارم. خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۶:۴۳
        سلام و درود بیکران

        واقعا زیبا و منحصربفرد

        هم ساختار بدیع این دلسروده ناب و هم محتوای ژرف اندیشش

        زنده باشید

        بدیع و استادبیان از جهت آغازِ آهنگین تمام مصاریع و ارتباط واج آرایی این کلمات :

        خنده خنده
        ناله ناله
        سوره سوره
        واژه واژه
        لحظه لحظه
        رفته رفته
        کوچه گوچه
        نقطه نقطه
        دانه دانه
        شاخه شاخه
        قطره قطره
        شمّه شمّه
        طرّه طرّه
        پاره پاره
        جامه جامه
        گوشه گوشه
        خوشه خوشه
        خیره خیره
        کوپه کوپه
        کوبه کوبه


        عالی و ارزشمند بادیدگاهی وسعت نگر و هنرپرور خندانک
        سینا خواجه زاده
        سینا خواجه زاده
        دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۴۳
        درود بنده به شما، مهربانو حسین‌زاده خندانک
        سپاسگزارم و مفتخر که شما ارجمند، نوشتارم را به دیده‌ی لطف خوانده‌اید.
        ارسال پاسخ
        علیرضا مرادی( مراد )
        دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۳۷
        سلام و درودها خدمت جناب خواجه زاده ادیب و گرانقدر
        شعرتان مملو از زیبایی بود
        ایامتان به خوشی و شادکامی
        در پناه حق تعالی
        خندانک
        سینا خواجه زاده
        سینا خواجه زاده
        دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۲۵
        درود به شما، سپاسگزارم. خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۶
        با سلام وارادت
        شاعربزرگوار
        سرشار از احساس زیبایی است
        درودفراوان برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سینا خواجه زاده
        سینا خواجه زاده
        دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۲۶
        درود به شما، سپاسگزارم. خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سه شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰ ۰۴:۵۲
        سلام اثر قبلی طولانی بود و نخواندم اما این اثر را خواندم و لذت بردم احسنت با اینکه من با اندوه میانه ای ندارم ولی خواندم. ولکن ردیف را با اجازه عوض میکنم با اینکه تناسبات به هم میریزد اما چکنم شادمانی را دوست دارم ردیف بس شادمان
        سینا خواجه زاده
        سینا خواجه زاده
        جمعه ۷ آبان ۱۴۰۰ ۰۰:۱۳
        سخن نازل بخوان خواجه، جز آب و رنگ و خال و خط
        نخواند آن که حاشا کرده پند پیر دانا را ...
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2