سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        کما

        شعری از

        فاطمه بهرامی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۰ ۱۴:۵۰ شماره ثبت ۱۰۳۷۹۴
          بازدید : ۴۵۹   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فاطمه بهرامی

        کما
         
        چله نشین خود در خلوت گشتم 
        بی خبر به مهمانی عرش دعوت گشتم 
         
        لب تشنه تر از دریا من درپی ابر بودم 
        از خوابی که می دیدم بی خبر بودم
         
        دیدم در آنجا هر چه زیبایی بود 
        تونل نورش به چشم تماشایی بود 
         
        طیف رنگهایش چشمانم را خیره کرد
        نمی شد آنها را در ذهن ذخیره کرد 
         
        سرزمینش در خیالم رویایی بود 
        عطر گل هایش عطر خدایی بود 
         
        سبزه وآبشار و پروانه های رنگا رنگ 
        لباس مردمش بود حریرهای قشنگ 
         
        از می شرابش به خود مست شدم 
        دو بال زیبا گرفتم ولی بی دست شدم
         
        تا که انس گرفتم با هوای بهشت 
        بر سر راهم نهادند دیواری زخشت 
         
        که ای روح پر نور ز ذات ایزد 
        وقت آمدن تو نیست برگرد
         
        چه باید این هم حکمت تقدیر بود 
        هر چند که روحم از برگشت سیر بود
         
        بهرامی 
         
         
        دوستان عزیز این شعر بر گرفته از سخنان افرادی که در برنامه زندگی پس از زندگی در شبکه چهار ماه رمضان شرکت کردند واز تجربه های مرگ موقت خود در کما صحبت می کردند 
        از رنگها ،زیباییها ،لباسهای حریر ،تونل نور ،داشتن بال بجای دست ،از اینکه زمانی که می خواستند وارد سرزمین اصلی شوند جلو آنها گرفته می شد وبرگشت داده می شدند ....خودشان این بازگشت را دوست نداشتند .......
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        علیرضا مرادی( مراد )
        پنجشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۱۹
        سلامی به گرمی شعرت بانو بهرامی بزرگوار
        سروده ای زیبا و شیوا قلم زده اید
        روزگارتان قرین آرامش
        در پناه دادار پاک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        فاطمه بهرامی
        پنجشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۳۴
        سپاس از دیدگاه پر مهر شما ...موفق باشید
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰ ۱۹:۰۱
        سلام با این توصیفی که شما کردید بنظر میرسد بد نیست صد سال دیگر بروم ببینم آن طرف چه خبراست اما بااین وجود آنچنان دنیا با تمام مصائبش برای من زیباست که دل کندن ازین همه زیبایی نقد برایم سخت است مرحوم شاملو در شعر آستانه میفرمایند
        بدرود!
        بدرود! (چنین گوید بامدادِ شاعر:)
        رقصان می‌گذرم از آستانه‌ی اجبار
        شادمانه و شاکر.

        فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود
        اما یگانه بود و هیچ کم نداشت.
        به جان منت پذیرم و حق گزارم!
        (چنین گفت بامدادِ خسته.)
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        پنجشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰ ۱۹:۲۵
        درود بر شما بانو بهرامی خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        جمعه ۲۳ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۱۸
        داهه ای تقدیم شعر زیبای شما شاعرگرامی
        پراز غزلی و
        شعر شعوری
        در دریای شعر
        پر خروشی
        طلوع خورشید ی
        پر ز نوری
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        جمعه ۲۳ مهر ۱۴۰۰ ۱۲:۰۷
        خیلی جالب بود


        درود خندانک خندانک
        محمدکریمی (پویا)
        جمعه ۲۳ مهر ۱۴۰۰ ۱۶:۵۹
        درودشاعرلزرگوار


        اکثرقسمتهای این برنامه رانگاه کرده ام
        سپاس ک از خدامیسرایید
        حق یارتان خندانک خندانک
        فاطمه بهرامی
        جمعه ۲۳ مهر ۱۴۰۰ ۱۹:۰۸
        سلام وسپاس از شما
        پیروز و پایدار باشید
        آذر مهتدی
        جمعه ۲۳ مهر ۱۴۰۰ ۲۰:۰۸
        درو بر شما بانو جان
        بسیار دقیق
        تجربه مرگ را دارم بسیار احساس سبکی و خوبی داشتم اما تا حد پنجره بیشتر نرفتم صدایی مردانه دستور برگشت داد اما با آرامش
        خندانک خندانک خندانک
        علی مزینانی عسکری
        شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۰ ۰۰:۰۳
        سلام و عرض ادب
        احسنت خانم بهرامی گرامی مثنوی زیبایی است
        خندانک خندانک خندانک
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۰ ۰۰:۰۳
        حیف او که امام ما شده است
        آبرو بخش نام ما شده است

        بانی گریه های جمعه ی او
        لقمه های حرام ما شده است
        السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
        فاطمه بهرامی
        شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۰ ۰۷:۴۲
        مهدی ملکی الف
        شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۰ ۱۶:۴۳
        درود بر شما
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7