کما

سلامی به گرمی شعرت بانو بهرامی بزرگوار
سروده ای زیبا و شیوا قلم زده اید
روزگارتان قرین آرامش
در پناه دادار پاک

سپاس از دیدگاه پر مهر شما ...موفق باشید

سلام با این توصیفی که شما کردید بنظر میرسد بد نیست صد سال دیگر بروم ببینم آن طرف چه خبراست اما بااین وجود آنچنان دنیا با تمام مصائبش برای من زیباست که دل کندن ازین همه زیبایی نقد برایم سخت است مرحوم شاملو در شعر آستانه میفرمایند
بدرود!
بدرود! (چنین گوید بامدادِ شاعر:)
رقصان می‌گذرم از آستانه‌ی اجبار
شادمانه و شاکر.

فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود
اما یگانه بود و هیچ کم نداشت.
به جان منت پذیرم و حق گزارم!
(چنین گفت بامدادِ خسته.)

درود بر شما بانو بهرامی

داهه ای تقدیم شعر زیبای شما شاعرگرامی
پراز غزلی و
شعر شعوری
در دریای شعر
پر خروشی
طلوع خورشید ی
پر ز نوری

خیلی جالب بود


درود

درودشاعرلزرگوار


اکثرقسمتهای این برنامه رانگاه کرده ام
سپاس ک از خدامیسرایید
حق یارتان

سلام وسپاس از شما
پیروز و پایدار باشید

درو بر شما بانو جان
بسیار دقیق
تجربه مرگ را دارم بسیار احساس سبکی و خوبی داشتم اما تا حد پنجره بیشتر نرفتم صدایی مردانه دستور برگشت داد اما با آرامش

سلام و عرض ادب
احسنت خانم بهرامی گرامی مثنوی زیبایی است

حیف او که امام ما شده است
آبرو بخش نام ما شده است

بانی گریه های جمعه ی او
لقمه های حرام ما شده است
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

درود بر شما