سلام و درود همراهان؛ سروده ای که به قلم آوردم با آهنگ عروضی "مفعولُ مفاعیلن" یا " مستفعلُ مفعولن " است که اگر اشتباه نکنم هزج مثمن باشدالبته قالب مد نظر بنده غزل بوده که با توجه به این وزن و آهنگ نمیدانم عنوان قالب سروده بنده در شعر و ادب معاصر چیست...امیداست صاحبنظران و بزرگان اهل قلم اگر قصور و ایرادی در وزن یا آهنگ شعر دیدند به بزرگواری خویش عفو کنند. در واقع بداهه ای بود که از ذهن این حقیر گذشت. درود بیکران بر شما یاران⚘⚘
نه پای سفر مانده ، نه میل به منزل ها
دلگیر و پریشانیم ، فریاد از این دل ها
رنج و غم این دنیا بر وسعت عالم شد
چون ماهی غم گشتیم در حسرت ساحل ها
در خوب و بد گیتی معنای سفر گم شد
تا چانه فرو رفتیم در برکه ی مشکل ها
عمریست در این خاکی جنگ است و نزاع و خون
آخر همه مقتولیم در صورتِ قاتل ها
سیم و زرِ هستی را تا چند بهایی هست
افسوس که دل بستیم بر عاطل و باطل ها
چون کالبدی بی جان در حسرت دَم یا رب
هرگز نشود آدم ، بی روح تو این گِل ها
غزلی بسیار زیبا و دلنشین بود