فرق سگ و گرگ

داستان سگ و گرگ وفا و جفا است،وفا وفادار است و جفا جفا کنند وفا یاد است و جفا فراموش کار اگرچه چه به باشد وفای سگی را که سخنور میشوند او از سگ کمتر است
چه پسند جفای گرگی را که گویندش دردنده اما نادان که تا نخواهد نمی درد نادان که دردنده را تا نخوانند دریدن را از یاد خواهد برد.
چه خوب است آنچه را که گویند از سگ درنده حذر کرد.جفا و وفا در نام سوخت و ساز دارند ورنه در حق و باطل واحد صحه دارد است.
گرگ و سگ هر دو چهار پا هستند پس چرا وفا را هم به تمسخر چهار پا خواننده میشوند و جفا را هم همینطور، پس چرا خشک و تر هر دو یک سوز دارند.
لسان ما در تعبیر نادان است، هجر و حجر را هر دو یک میداند اما نادان که با هجر دوری میکند و با حجر سنگ میزند، چیست که از مغرب صحه گذار است و از مشرق منکر میشود،چیست که چشمی دارا و نادار؛آدمی بر تضاد میخواند،ممکن المماکن چیست که وفا و جفا را یک میخواند،سگ را درنده و گرگ را درنده میداند،آن چیست که هم خوب میسازد و هم بد،گر خشم باشد خوب بد و بد خوب است،رام رم میکند وکاهل آهل میشود.
نه وفا و نه جفا نشانه ای از معصومیت دارد چرا که هردو در هر نوع دارد، سگی حافظ و سگی خداحافظ،گرگی نگهدار و گرگی خدا نگهدار
وفا و جفا در ظاهر یک واژه اختلاف باد در باطن دوما برابر است؛از رویی علی السویه و رویی دگر مشامل و مجانب.
پس تا وفا نباید وفادار نخوانید،بر نام اعتدا غلط است تا جفا نباشد جفا کننده نیست،خداوند در جفا هم وفا نهاده است و به عکس.
خداوند برابری را میداند،ما کان میشویم نومی نادان از سر غیب باشد اندر پرده بازی های نهان.
دانا باشید و بدانید که فرق جفا و وفا یک واژه است و نه بیش.
امید که حق حقیقت آشکارا باشد و بصیران وفا را جفا نخوانند و جفا را بی وفا ندانند‌.
که ما تنها و بر منتها آمین گوییم.