سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
در مورد غزل زیبایی که ارسال کرده اید چند نظر مینویسم و امیدوارم که این نظرات برایتان مفید باشد .
تکرار قافیه در غزل و دیگر قالبها در قرن یازده و دوازده هجری، تقریبا مرسوم بود،و البته در اشعار تمامی شاعران قبل تر و بعد تر، تکرار قافیه قابل ردیابی و تشخیص است.
یکی از شیوه های مرسوم تر تکرار قافیه این بود که شاعر با هر قافیه ای مطلع غزل را شروع میکرد با همان قافیه هم غزل را تمام میکرد .
شیوه ی مرسوم بعدی تکرار قافیه در دو بیت پیاپی بود، به این منظور که شاعر میگفت من با این قافیه باز هم حرف برای گفتن دارم.
تا آنجا که گاها قافیه ها تا ۳ بار هم تکرار میشدند، والبته تاکید میکنم که امروزه هم گاها قوافی تکراری در شعر هست.
منتها منتقدان و مفسران شعر معمولا تکرار قافیه را امری لذت بخش در شعر نمیدانند و آنرا باعث یکنواختی گفتار تلقی میکنند.
ولی این یکنواختی بنظر بنده ی نوآموز آنجا بیشتر نمود میکند که قافیه " فعل" باشد.
در شعر شما نیز فعل" است" و "هست" مجموعا پنج مرتبه به عنوان قافیه مورد استفاده قرار گرفته.
هرچند تکرار قافیه شعر را از درجه ی اعتبار ساقط نمیکند منتها اگر در این تکرار شیوه ی هنرمندانه ،کمتر لحاظ شود از نمره ی لطافت و ظرافت و ملاحت شعر میکاهد.
در واقع یکی از عنصر هایی که مخاطب شعر را تحت تاثیر قرار میدهد این است
مخاطب در شعر میبیند که شاعر با وجود محدودیت ها چقدر در رساندن زیبا و عمیق و کامل پیام خود موفق عمل کرده.
حال اینکه قافیه ی تکراری آنگاه که به عنوان ابزاری برای عبور از تنگنای کلام مورد استفاده قرار گیرد شاید از خلق اعجاز در شعر جلوگیری کند.
راهکار را هم که قبلا خدمت دوستان عرض کردم، یعنی اگر بنا بر تکرار قافیه است آنرا اصطلاحا مهندسی شده در شعر بکار ببرند و با فکر و چیدمان از قبل طراحی شده.
راهکار دوم اما مهم تر از اولیست!
وقتی مطلع غزل را مینویسیم در مورد قوافی پیش بینی کنیم و اگر در می یابیم که قافیه های محدودی در اختیار داریم همان اول کار مطلع را تغییر دهیم تا در میان راه ِ خلق ،با تنگنا مواجه نشویم.
نکته ی بعدی شعر اما استفاده از مخفف ِ " هنوز هم" است که در شعر " هنوزم" بکار رفته و به گمانم کمی با چارچوب کلی اثر منافات دارد.
نکته ی آخر نیز در مورد مصرع
چون دود به یک دست ز افتاده مدد کن
که بنده معنیَش را متوجه نشدم.
وقتی آنرا معنی میکنم میرسم به این جمله.آیا برداشت بنده صحیح است یا ایراد از خوانش من است ؟
مانند ِ جناب رضوی عزیز با یک دست از آنکه افتاده است کمک کن.
نمیدانم چه مفهومی در نظرتان بوده منتها من این جمله را برداشت کردم که از آن معنای درستی استنباط نکردم.
.
نکته ی طلایی ِ غزلتان این بود که مصرع اولش با " عاشق" شروع شد و مصرع آخرش با " معشوق" به پایان رسید. این همان حرکات مهندسی شده است که خدمتتان در بالا عرض کردم.
خط روایی غزل به صورتی زنجیروار و پیوسته بود که بانو عجم نیز به زیبایی به آن اشاره کردند که این شیوه نیز از شیوه های جذاب در سرودن است که گاها مورد استفاده ی شاعران قرار میگیرد و در همین سایت نیز مشابه آنرا دیده ام.منتها شما نیز به زیبایی و قدرت و بدون نقص این زنجیر را ساخته اید و پیوستگی ،درست برقرار است.هر چند ترجیح بنده این بود که تصویرهای پلنگ و ماه و شمع و پروانه را استفاده نمیکردید و تلاش بیشتری در خلق تصاویر نسبتا جدید تر میکردید.که البته به بنده ربطی ندارد.
صلاح دانستید و دوست داشتید و استفاده کرده اید دوست عزیز.
در آخر نیز عرض کنم که بنده از طرفداران قلم شما و البته از دوستداران شخص شما هستم که از شاعران فهیم و با خلاق سایت محترم هستید.
به مهر بسرایید و مادام برادر🌺🙏