سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 17 اسفند 1403
    8 رمضان 1446
      Friday 7 Mar 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        جمعه ۱۷ اسفند

        عَمَّ یَتَسائلون

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۳:۴۸ شماره ثبت ۱۰۲۲۴۶
          بازدید : ۱۴۶   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        عَمَّ یَتَسائلون
         
        یکی با اراده ،
        به خاک می ساید ، همی پیشانی 
        یکی بی اراده ،
        او را ، بر خاک کشان می بینی
        می کشانندش به خاکش ، بینی
        یکی را به صد ثواب و ،
        یکی را به صد عِقاب می بینی
         
        یکی را در  رؤیا ،
        درحال خوشی نشان دهند و،
        به او گویند که : تو اینی
        یکی را درکابوس ،
        درحال بدی نشان دهند و،
         به او گویند که : تو اینی
         
        یکی ازخاک ،
        مبدل شده به نور
        یکی از خاک ،
        به باتلاقی مبدل شده است
        به میان آنهمه پرسش ها
        " عَمَ یَتَسائلون "
        به خود می پیچد که کاش ،
        به من گویند که باز،
        تو طینی
         
        سینی سینی ، شربت ومیوه
        بهر پیشانی به خاک سائیده ، می آورند
        بهر بینی به خاک مالیده ،
        آبی داغ است و پلید ،
        با حالتی از توهین
        نه که شربتی گوارا ،
        به حالِ تعارف ،
        به درون سینی
         
        به او گویند :
        آخر، درحالیکه این نور،
        قصری از خوبی ها ،
        بهرِ ابدش میساخت
        این کج و کوله چیست آخر،
        که از خشتِ حشرات و،
        مار و عقرب ،
        برای خود می چیدی ،
        و حال هم
        بذرِ روئیده ات را می چینی ؟
         
        به خود گوید کاشکی اینجاهم ،
        مثلِ دنیا مرگ بود
        آنوقت بود که با مِیل می پریدم ،
        به روی مینی
         
        یا که کاش برگشتی بود ،
        بهر یک عمرِ دوباره
        باز میشدم ز نو،
        یک نی نی
         
        بهمن بیدقی 1400/5/15
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۲۰
        درود استاد عزیز
        حکیمانه وزیبا بود خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۵۳
        باسلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        ممنونم از لطفتون
        ایام به کام
        درپناه خدای مهربان
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        چهارشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۲۹
        سپاس فراوان وارادتی بی پایان جناب بیدقی استاد و ادیب فرزانه
        بسیار زیبا ودلنشین وپرمحتوا
        قلمتان مانا
        در پناه حق
        ایام بکام
        🌷🌷🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۵۸
        باسلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        ممنونم از لطفتون
        ایام به کام
        درپناه خدای مهربان
        ارسال پاسخ
        فاطمه سلطانی
        چهارشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۴۲
        درود برجناب بیدقی
        قابل تأمل بود امید که همیشه بسرایید به مهر 🌺🌺🌺
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۵۳
        باسلام و عرض احترام بزرگوار
        ممنونم از مهر و لطفتان
        سلامت باشید
        درپناه خدای مهربان
        ارسال پاسخ
        خدیجه وفایی راد ( غریبه)
        چهارشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۴۲
        درود بر شما خندانک
        زیبا قلم زده‌اید خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۵۴
        باسلام و عرض احترام بزرگوار
        ممنونم از مهر و لطفتان
        سلامت باشید
        درپناه خدای مهربان
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۵۳
        باعرض ارادت
        قلمتان همیشه جاودان بادا
        شاعر بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۸:۵۸
        باسلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        ممنونم از لطفتون
        ایام به کام
        درپناه خدای مهربان
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۰ ۲۰:۴۱
        سلام بزرگوار
        قلم شما همیشه سبز
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۰ ۲۳:۳۷
        باسلام و عرض احترام بزرگوار
        ممنونم از مهر و لطفتان
        سلامت باشید
        درپناه خدای مهربان
        ارسال پاسخ
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        پنجشنبه ۴ شهريور ۱۴۰۰ ۰۰:۲۴
        درود بر شما جناب بیدقی خندانک خندانک خندانک
        قلمتان ماندگار خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۴ شهريور ۱۴۰۰ ۰۰:۵۰
        باسلام و عرض احترام بزرگوار
        ممنونم از مهر و لطفتان
        سلامت باشید
        درپناه خدای مهربان
        ارسال پاسخ
        رضا حمیدی راد(احسان)
        پنجشنبه ۴ شهريور ۱۴۰۰ ۰۸:۵۴
        درود بر شما زیبا خواندمت
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۴ شهريور ۱۴۰۰ ۱۲:۴۹
        باسلام و عرض احترام بزرگوار
        ممنونم از مهر و لطفتان
        سلامت باشید
        درپناه خدای مهربان
        ارسال پاسخ
         صادقي(آپو)
        پنجشنبه ۴ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۳۴
        درودها استاد بیدقی ، ژرف ودلنشین قلم زدید ، دستمریزاد ، عالی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۴ شهريور ۱۴۰۰ ۱۸:۴۱
        باسلام و عرض احترام گرانقدر
        بزرگوارید
        ممنونم از مهر و لطفتان
        سلامت باشید
        درپناه خدای مهربان
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ساسان نجفی(سراب)

        ت بارخدایا اا با تو سرافرازم و بی تو سرافکنده شدم اا وای بر این بندگیم مرگ بر این زندگیم اا مرده ی یک عمرم و در خاک لحد زنده شدم اا بارخدایا کرمی از یم اخلاص نمی اا کز شرر عُجب و ریا آتش سوزنده شدم اا سیل گنه برد مرا بحر بلا خورد مرا اا وای که من غرق در این سیل خروشنده شدم اا خاک قدوم ولی ام میثم دار علی ام اا با نفس شیر خدا زنده و پاینده شدم
        محمد حسنی

        ی ااا من از پروانه ی فروزان قریب شمع را دوست دارم من آن عشقانه ی سوزان نجیب شمع را دوست دارم اما آنکه پروانه کرده ام که بار ها می کوبم و باز پروانه می مانم نوش از گل های گلستان پسِ شعله ست
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        یک بار دیگر خنده کن بر دامن نجوای باران اا در انتهای خلوت دلمرده ی سرد زمستان اا با من بمان تا آخرین ویرانی بی رحم طوفان اا دکتر سید هادی محمدی
        محمد حسنی

        نیمه دوم گاز از سیب مان ااا اما این بار بیشتر گاز بزن ااا چون عشق و حوای منی
        ساسان نجفی(سراب)

        در ته باغ درختی است دور از نگاه هرز آدما اا سیب هایش همه بکرو ناب و شیرین

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2