دوشنبه ۳ دی
عاشورا شعری از طاها عطاردی
از دفتر آئینی نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۹ مرداد ۱۴۰۰ ۱۴:۲۹ شماره ثبت ۱۰۲۱۰۲
بازدید : ۱۹۴ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب طاها عطاردی
|
ای وای از عاشورا
بریده باد دستان آنها
خونین شد آسمان
از غربت بی پایان آنان
لعن الله بر یزید ابن معاویه
علیه نار و الهاویه
آمد شمر ملعونه
سر ببرد از آن امام معصومه
تیغ کشید که ببرد سر
اما نبرید خنجر
گفتند باشد آنجا بوسه مادر
امان از دل خونین مادر
اضراعیل آمد که جانش بگیرد
ندا آمد که خالق خود بگرفتند
آن کس که مرا طلب کند من را میابد
آن کس که مرا یافت من را می شناسد
آن کس که من را شناخت
من را دوست می داشت
آن کس که مرا دوست داشت
بر من عشق می ورزد
آن کس که به من عشق ورزید
من نیز بر او عشق می ورزم
آن کس که من به او عشق می ورزم
او را میکشم
آن کس را که من بکشم
پس خونبهای او بر من واجب است
آن کس که خون بهایش بر من واجب است
خود من خونبهای او هستم
خوشا بر آنان که با آنها هستم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آیینی بسیار زیبا و با شکوه بود
اجرتان با بی بی دو عالم