سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دیدن شکارچی از چشمان شکار

        شعری از

        طاها عطاردی

        از دفتر داستانی نوع شعر متن ادبی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۰ ۲۳:۳۷ شماره ثبت ۱۰۱۸۰۳
          بازدید : ۳۵۰   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر طاها عطاردی

        بنام خدا
        عرش بر هم پیچیده بود، او میدوید بر سوی آغوش والده،شکاری فرار ز شکارچی، عرش بیشه بی قمر مانده چشمان آهو میبارید مژگان طفل مِه گرفته شد دیده اش مَه گرفته شد بیشه تنگ میشد ز چشمانش دیده دید نداشت طفل می دوید میان اشجار میدوید از ارضی که خرده چوب های خراطی شده پایش را می درید بیشه سرخ شد ز خون، آهو آه می کشید ظلمت عرش بیشتر و بیشتر میشد طفل دوان دوان ز بیشه سرخ، میدوید شکارچی با هر قدمش ارض را تیره تر میکرد با هر رد پایش بیشه را ظالم تر میخواند با هر فغانش طفل را سرخ میکرد ز هر غنچه قدوم می گذاشت بر هم میامد طفل دیده اش دید مادرش دوان دوان رفت در آغوش مادرش ناگه شجری شد قاتل،جبین طفل ارض را سرخ کرد ز خون، مادر دوان دوان به سوی طفل می دوید شکارچی رسید زین شکار، زیبایی بیشه سرخ شد جبین گُلان خونین شد طفل دیده نداشت عرش به لرزه در آمد مادر دید طفلش درید، عرش طاقت نیاورد صائقه بی اذن قدرت نمایی کرد ،مادر بوسه میزد بر رد پای خونین طفل، بیشه فرود آمد بر مادر ،عرش کمر شکست، مادر زمزمه میخواند:
         گرگ در حال دریدن بره را میبینی
         مار بر گنج زده چنبره را میبینی .
        مادر شیون میکرد و فغان میگفت کجایی محبوبتی. شاید اگر قمر درنگ نمیکرد طفل در آغوش والده خویش بود.
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۰۷
        درود بزرگوار
        آیینی زیبا و جالب بود
        جسارتا حشو فراوان ندارد؟ خندانک
        طاها عطاردی
        طاها عطاردی
        يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۴۵
        متشکرم از نقدتان خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد علی رضاپور
        پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۴۶
        : خندانک خندانک 2:
        محمد علی رضاپور
        پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۴۸
        سلام بر محرم خندانک

        و سلام بر عاشقان محرم خندانک
        طاها عطاردی
        طاها عطاردی
        يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۴۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        امیر حسینی
        جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۳۰
        درود استاد گرامی زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        طاها عطاردی
        طاها عطاردی
        يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۴۶
        متشکرم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۰۴
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        شاعر بزرگوار
        عاشورا
        به عاشورای حسینی ع
        که راه رهایی است
        راه آزادی است
        باید بالید
        نه نالید
        چون برای آزادی ورهایی
        شعور حسینی لازم است
        بعد شور حسینی
        همیشه امام حسین ع یارت باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاها عطاردی
        طاها عطاردی
        شنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۵
        متشکرم بسیار زیبا خندانک و همچنین خندانک با تشکر خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4