به نام خدا
کرامت عشق
قصیده ایی غزلواره به مناسبت عید بزرگ غدیر و به یاد مولای عدالت پیشگان حضرت علی علیه السلام
*****
ندانمت به چه نامی بخوانمت همه جانی
خدا به عشق تو گفتا علی که جان جهانی
چه می توان به حقیقت شنید و گفت به وصفت
کمال عقل و دلیل دل و فضیلت جانی
خدا به اهل شریعت وفای عشق تو آموخت
زهی شرافت ایمان ؛ زهی فرّ صمدانی
علی کرامت عشق و علی حقیقت دانش
فزون ز عقل و فراتر زعشق نیست گمانی
به دشمنی دل دشمن شرار قهر فروزد
به دوستی که نهد مرهمی به زخم نهانی؟
به صدر و ذیل جهان نیست التفات علی را
گزیده است چنان دولتی به گرده ی نانی
چه بینواست جهانی که بی علی ست خدایا
چه رونق است زمین را که نیست فخر زمانی
وفای خلق به پایان رسد اگر که یتیمی
شبی گرسنه بخوابد برآستان گرانی
اگرچه نیست دلی در خرابه های سیاست
زبان به طعنه گشودم که باره مست نرانی
هزار جان گرامی بسوخت در غم رویش
نگاه گر نکند چاره چیست چون نتوانی ؟
هلاک خویش نجستم مگر به دولت وصلت
که سر به پای تو افتد دمی که نیک بدانی
به سینه سنگ علی زد کسی که خصم علی بود
به عشق تا چه کند دوستی که داشت نشانی
طریق مردمی و عدل گرچه خوار نیفتد
به مردمی که روا نیست ترک عشق و جوانی
کدام شاهد رعنا به ترجمان تو بنشست
که این چنین شکرین شورحسن و روح بیانی
دگر ز اهل جهان عاشقی طلب مکن ای دل
علی حقیقت عشق ووفاست گر تو بدانی
دریغ من همه از روزگارجور و جفا نیست
جفا بود نشناسی علی به قدر گمانی
حریف زهد گدایان نشد کسی که به عمرش
وجود عاشق خود دید گوهری است یمانی
از آن به خلوت رندان عزیز شد غم ثاقب
که عشق را غم حسن علی ست عیش نهانی
فرید آزادبخت متخلص به شهاب ثاقب
بسیار زیبا و شورانگیز بود
در وصف مولای متقیان حضرت علی علیه السلام