سخنم نابجاست کهنه رفیق
عاشقی هم بهانه میخواهد
باد مشرق ،هوای آزادی
تیر و خون و نشانه می خواهد
آب ،اکسیژن و هوای پاک
عطش یک نفس نم باران
باد گرمی ،هوا به هم بزند
جان به کف عاشقانه می خواهد
دستی از آستین شده بیرون
که به همسایه آب می بخشد
برق هم اینطرف بس است ،همین
آنور مرز مستحق کم نیست
چشمتان کور ،آب رفته ز دست
برق هم رایگان خریدارند
هرم گرما بجان ملت ریخت
اعتراض ،اتحاد .درگیری
در جوابش به سینه ها تیری
آب نه ،برق نه ،نه آزادی
زنده بودن جریمه میخواهد
#میتراکیانی
زخم این انتخاب اجباری
بوی عق،بوی نفرت ناسور
ترک عشقی که می پرستیدم
از نشدها که حالمان هم خورد
زنده ماندن ب شرط پابندی
جرم ما ،درقفس رهاشدن است
آف خوردیم از زمانی که
چرخ سر خورد زیر پای سوال
پر شدیم از دروغ، کربهتر
خون دل از نگفته ها داریم
قند بالا ،وبال خلقی تلخ
طنز ،لبریز از صدای سکوت
هرکلاهی که میرود سرمان
سر سبزی به باد خواهد رفت
باز هم تورمان به دام افتاد
لنگه کفشی نصیبمان شده است
افتخار همین که مختاریم
انتخابی برای بایدها
ورق آس ،رد نباید کرد
بازی این بار دستمان افتاد
این همه سر کلاه میخواهند
بی کلاه از میانه باید رفت
باید این بار دل به دریا زد
بوی نفرت به اشک باید شست
#میتراکیانی
عيد کمال دين . سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصايت و ولايت
امير المومنين عليه السلام
بر شيعيان و پيروان ولايت خجسته باد