در ستایش امام المتقین حضرت علی علیه السلام
کیمیای دانش و دین
ای شریعت را ستون و وی عدالت را عماد
از تو والا شد بزرگی ، وز تو برپا عدل و داد
ای نماد زهد و تقوا ،وی چکاد عقل و دین
ای که عشق و رستگاری درکنارت سر نهاد
در غم فریادخواهان بوتراب ره نشین
دروفا حُسن العباد و در کرم حُسن الجواد
کعبه بگشوده ست سینه بهرمولود امم
کعبه ی مقصود، مولاست آن شهید خانه زاد
از جهان تنها رضای ذوالمنن جوید علی
نیست شور دیگرش در سر، همای ان یکاد
در وصالش فوز اعظم یافت امّا در غمش
سینه ها را اشک مرهم ، دیده ها را خون ضماد
آن بزرگ جمله خوبان ، سینه اش لبریز درد
وان امیر حق پرستان چشم خونین برگشاد
خون فرقش تا قیامت دامن دنیا گرفت
بعد از او آدم به بالین یتیمی سر نهاد
گریه ی تنهاییش در چاه غم ، افسوس و آه
غربت عظمای او درچشم دل ، بیداد و داد
حق شناسان ،حق ستیزان متّحد در کفر و دین
دشمنانش کینه توز و دوستانش با وداد
هر که سر در راه عشقی می نهد بی اختیار
لحظه ای باید تامل تاچه بگرفت و چه داد
وانکه جز حق ، کس نبیند، در پی نعم الوکیل
وانکه جزحق دید غیری، در ره بئس العباد
کیمیای جان فزای دانش و دین یا علی
توتیای چشم معنی ، سیرتِ حق را نماد
در هوای حق عنایت کن به مشتاقان خویش
عقل را ذوقی سلیم و عشق را عزمی سداد
بسیار زیبا و شورانگیز بود
در وصف حضرت علی علیه السلام