دوشنبه ۱ بهمن
|
دفاتر شعر فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
آخرین اشعار ناب فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
|
من انسانم
همانکه می تواند آسانتر از پیرهن از تن بکند سر و گیرد جان را
همانکه می تواند سپس روی پایش آسان بخواباند با قنداب جان دیگران، وجدان را
همانکه می تواند مقدستر از معلم باشد همان لحظه که درس می دهد شیطان را
همانکه می تواند از آزادی بسراید و دانسته گم کند کلید رهایی هزاران بی گناه در زندان را
همانکه می تواند بگریاند از رنج گویه هایش و نشنود صدای گلوی جا مانده از صید لای دندان را
همانکه می تواند با ناگفتنی ها ی مذموم خود کرده روی سفید کند تزویر دوران را
همانکه می تواند می تواند می تواند ،به توان اعطا کند در نهایت عنان را
و ورای ویرانه های این می تواندهای از عجز بدتر فریبای محترم ذلت بخش، مدفون است گنجی که هم سنگی کند جبران را و یا معنا کند انسانیت انسان را ؟
خوشا آنان که بی عرضه می خوانندشان
عجب پیامبرانی ،به راستی که هیچ کس شایسته پستی نیست . باید به آن ببالند اگر هیچوقت سفسطه ای آنها را شایسته حتی یکی از این رذیلت ها نکرد
و تو ای دنیا
تو که به اندازه تمام انسانها به توان دون شدن هم نوعانشان پست خواندنت .
تو که میان جنگ عاشقانت تکه پاره شدی همان دنیا دوستان
تو که معبدی بود که عابدانت چپاولت می کنند به جای مزد کفرشان همان دنیا پرستان
دوست دارم مثل تو باشم .سنگدل .
سنگدلی که باز با این همه جفایی که روا داشتندش این دونان و عابدان و عاشقان ، وقتی همه حتی جان پس می زنندشان در دل خود جای می دهد.
مرده ها چه رشک برانگیزید برای من فقط برای اینکه در دل سنگی تو جای دارند
هرچند هنوز مبهوت معجزه نفسهایم هستم آنچنان که ما بقی زندگی سحری بیش برایم نیست
باور نمی کنم تو هبوطگاهم باشی.بگو که بهشتی
مانده ام نافرمانی تو چه بوده که با این همه زیبایی میزبان من شدی
از خدا بخواه نمی دانم چرا ولی من را که همیشه بخشیده تو را هم حتما می بخشد
خدایی که من و همنوعانم برای هرچیز ناچیزی الا صلح دشمنش شدیم
ولی طبق آنچه همنوعانم می گویند وقتی همه دشمن خدا شدند چون همنوعشان دشمن دشمنشان است دوستشان می شود و صلح ناخواسته به دنیا می آید
گفته بود که مکارترین است
به گمانم به درستی به خورشید تکیه دادم که اینقدر پشت گرمم برگشتم دیدم زمان انقدر سریع گذشته که گر گرفته ام
هذیانهایم همه را فرستاده بود پی آن دندانی که می افتد در خواب
مرگ را می دیدم پشت در ،گفتم بفرما ای تنها مشاطه گر هر چند کارت حرف ندارد ولی بعید است با این همه کدورتم بتوانی من را هم زیبا کنی بیا با آن داست ،ببینم داس است یا قلم نور
جرات آمدن نداشت
خواستم بگویم بیا ،مسری نیست
ناگهان رعشه ای بر بدنم افتاد .دست که بود بر سرم ؟با تب هم اما عجب گرمای دلچسب و جان بخشی داشت .چه می دیدم . خدا بود بیدار بیدار بر بالین باور بیمارم.
|
|
نقدها و نظرات
|
درود جناب خوشرو و به تکرار قول صحیح جناب قنبرپور جناب خوش سیرت.ممنونم .حق یارتون | |
|
خوش سیرتید خوب بزرگوار .مجددا تشکر
| |
|
درود جناب استکی گرامی .بسیار ممنون هستم . | |
|
واقعا ممنونم.زحمت تنبه مهرآمیز منو را قبول کردید و صفحه منو غنی کردید .شاید زیاده خواهی باشه ولی چون آرزوی بی تقاطع و بی نیاز از نزاع هست امیدوارم بیداری منم حاصل بشه حاصل زحمتتون نقدا اینکه بعد از این آسوده تر ذهنم رو بیرون می کشم وقتی بیداری هم شرمساری بعد و کدورت قبلش رو زایل می کنه واقعا ممنونم
| |
|
درود بانو رحیمی .منم خوشحالم از حضور شما .آمین . آرزوهاتون مثل پک سعادت هست آمین برای همه | |
|
سلام .ممنونم .زحمت کشیدین .حق مهربان مهر نگاهتون باشه .بله .با شرمساری امان از مرض مزمن تنبلی | |
|
سلام برادر عزیزم جناب قنبرپور گرامی و واقعابا معرفت . ممنون از نظرتون ،بنابراین از این به بعد طولانی تر هم می نویسم .شوخی کردم می دونم که طرفدار ایجاز هستید و جهت شرمسار نشدنم از این قسمت واقعیت چشم پوشی کردید .و شاکرم
| |
|
ممنون جناب اقبالی صداقت پیشه بزرگوار | |
|
درود جناب ابراهیمی گرامی .و البته انسان های صالح زیاد داریم مثلا خود شما ولی خوب قلق دنیا هنوز دستمون نیومده .حق پناهتون بزرگوار | |
|
سلام جناب آزادبخت گرامی .شاکرم درود برشما | |
|
ممنون جناب جم چرا زحمت کشیدید خودتون گلید | |
|
بانو مهتدی شاعر عزیز زحمت کشیدید واقعا خرسندم کردید | |
|
درود فراوان بر جناب نور الهی گرامی | |
|
سلام .ممنونم جناب تختی گرامی ممنون | |
|
درود منو واقعا شرمنده کردین و نمی دونم چطور در عین حال مفتخر .بچه آفتاب پرست اندازه دو بند انگشت هست ولی همه ویژگی های ژاهری آفتاب پرست بالغ رو داره به اضافه بامزه گی بیشتر.دوستتون داریم | |
|
اعظم جان عزیزم درود به شما زحمت کشیدین .هوادار نوازی کردین | |
|
سلام ها ودرودها و سپاسها بانو خدابنده | |
|
سلام و درود ،چشم دلتان زیبا هست ،ممنونم،آمین | |
|
درود بر جناب جواد کاظمی نیک و گلتان همراهشان | |
|
درودها بر جناب سید یحیی حسینی ،متشکرم | |
|
سلام بر جناب کریم پور آذر گرامی ،جانی که استعداد عزت و ناجی بودن داره رو نباید پژمرده کرد ،ممنونم که هنوز نوشته هام رو میخوانید | |
|
جناب عارف افشاری (جاوید الف )سپاسگزارم | |
|
شکر گزارم جناب محمد محمد نژاد(آشوب) | |
|
شکر گزارم جناب محمدرضا آزادبخت | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بانوی بزرگوار رضایی
زیبا بود
در پناه حق
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀