ناگهان دلم یاد وطن کرد
یادِ درختانِ توت و انگور
یاد آن رُزهای مشکی
یاد آن نخلِ بلند
و گلهای وحشی
چه زیبا بود بیدار شدن با صدای پرندگان
چه زیبا بود نشستن روی کنده ی تنومد آن درختِ پیر
کنده ای که در مرکزِ آن همه زیبایی بود
دور تا دورش را گل ها در برگرفته بودند
آنگاه که روی آن می نشستم
گم میشدم در میانِ آن باغ
و فقط زیبایی می دیدم و زیبایی
حسِ نابی بود
گرم و گیرا
چه زیبا بود آن روزها
چه زیبا بود تماشایِ صبح در میانِ گلهای سرخ
یادش بخیر چه دورانی داشتم
صبحگاهان و نوشیدن چای در میان چمنزار
گاهی می رفتم به سمت کشتزار
یادش بخیر چیدن یک مشت خیار
نانِ گرم و سبزی تازه
عجب صفایی داشت
آنگاه که دلم می گرفت
خود را به میان گلها می رساندم
اندکی بوی بهار را می چشیدم
اندکی بوی خدا
چشمانم را می بستم و بوی خدا را به تماشا می نشستم
چه زیبا بود قدم زدن در میانِ آن سنگفرشِ زیبا
همان سنگفرشی که از میان گلهای سپید می گذشت
آنگاه که در میانِ راه می بستم چشمانِ سیاه
تا لمس کنم آن گلهای سپید
زیبا بود زیبا بود زیبا
چه سنگفرش زیبایی بود
چه سرسبز بود آنجا
چه سرمست بودم آن روزها
چه آسان دل بریدم من از آنجا
چه سخت جان کندم من در این راه
کاش باز هم برگردم به آن هیاهو ها
به آن فراغِ بال
و آسودگیِ خیال
چگونه از خاطرم دور سازم آن روزها را
چگونه فراموش کنم آن همه زیبایی را
گلهای رنگارنگ
و پروانه های سرمست را
مگر می شود دور شوم از این دلتنگی ها
از این رنجش ها
همانجا بود که از لابلای گلبرگهای گل
از میانِ رقص پروانه ها و باد
از میانِ نوازش های نسیم صبح
و انعکاس ِ نور در میانِ حوضی کوچک
خدا را یافتم
من خدا را در میان تک تکِ این زیبایی ها یافتم
خدایِ بخشش
خدای رنگ
خدای صوت
خدایِ آب
خدایِ گرما
خدای باد
خدایِ نور
خدایِ روزهایِ بی غروب
سلام و احترام بانو لیلای فرهیخته بسیار زیبا بود ازتصاویر زیبایی برای شعرت استفاده کردی ، واقعا لذت بردم برادرانه:شعرتان بسیار عالی هستش ،اما یک سری شاخه اضافه داره باید هرس بشه ، واقعا افق دیدتان قابل ستایشه ، بین این همه سختی و گلایه مندی ها، شادی و طراوت و احساس خوب رو در شعرتان گنجانیده اید، این گلها تقدیمتان
با عرض سلام و درود خدمت جناب آزاد بخت
بسیار خوشحالم که تونستم تا یک حدی اون تصاویر ذهنیمو به دستان با کفایتِ قلم بسپارم تا تداعی گر اون حسی باشه که انتظار داشتم دیده بشه
نمیخوام فعلا حرفی از اون احساس نابم زده باشم تا انشاءالله در قالبِ شعر بتونم پیاده ش کنم
و درمورد شاخ و برگ های اضافه هم بگم اون شاخ و برگ اضافه رو همه ی درختا دارن اینجوری درخت سایه ی بیشتری داره و خنکای نسیمش دلنشین تر هستش
بازم تشکر از دقت نظرتان
درود بر شما شاعر اهل ذوق بسیار مسرورم از اینکه صفحه ی من را برای حضورتان انتخاب کردید ، در پی عرایضتان باید بگویم من از طنینِ این صدا بود که احساسم با طبیعت پیوند میخورد احساس کردم اگر آن را پس زمینه ی شعرم کنم شاید نفوذِ شعرم بیشتر شده و مخاطب را بیشتر درگیر احساسم میکنم، به هر حال نقدِ شما هم از جانب جایگاهی که در آن هستید سنجیده ست و آن را به دیده ی منت می پذیرم توصیه میکنم یک بار بدون صدای ارسالی بخوانید شاید این شعر گوارای وجودتان شد
درود بر شما متن زیبایی بود ولی صدای ارسال شده مغز آدمی را برای درک عمیق مفاهیم به هم میزند . ای کاش خودتان با صدایتان این متن زیبایتان را ضبط میکردید. بنده چون با ترانه سرو کار دارم این موضوع رانقد میکنم امیدوارم موفق و سلامت باشید
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
زیبا و جالب بود
خاطره انگیز