سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 28 فروردين 1403
    8 شوال 1445
      Tuesday 16 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۲۸ فروردين

        مرگ و قبر

        شعری از

        حسین شیروانی

        از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۳ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۰۰ شماره ثبت ۱۰۰۹۳۲
          بازدید : ۲۱۲   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین شیروانی
        آخرین اشعار ناب حسین شیروانی

        مرگ هم چیز واجبیست
        درکنار زندگی
        خیال کن...
        دقیق تر نگاه کن...
        نشسته ای درون خانه ات
        بدون اضطراب قبض آب و برق و گاز

        گلوی تو شده سرسره،برای سوسک توله ها
        و تو بدون ترس و عق زدن
        به خواب ناز رفته ای

        چه خواب راحتیست مرگ.....
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۵ تير ۱۴۰۰ ۰۷:۴۴
        درود بزرگوار
        جالب و زیباست
        جسارتا گفته میشود
        مرگ سرآغاز بیداری است خندانک
        مهرداد عزیزیان
        شنبه ۲۶ تير ۱۴۰۰ ۲۳:۵۷
        🌺🌺🌺درود بر شما
        سلمان مولایی
        شنبه ۲۶ تير ۱۴۰۰ ۲۳:۳۳
        "مرگ هم چیز واجبی ست
        درکنار زندگی
        خیال کن...
        دقیق تر نگاه کن...
        نشسته ای درون خانه ات
        بدون اضطراب قبض آب و برق و گاز

        گلوی تو شده سرسره،برای سوسک توله ها
        و تو بدون ترس و عق زدن
        به خواب ناز رفته ای

        چه خواب راحتی ست مرگ....."


        سلام

        و

        پنجاه کلمه
        ده سطر
        هفت فعل
        و
        در نهایت شعری که به هدف غایی خویش رسیده است و علاوه بر آفریدن زیبایی های لفظی و معنوی ، پیام خویش را القاء می کند ؛ پس برای رسیدن به شعر نه نیازی به کلمات پر همینه است و بی فایده که لااقل اگر فارسی کهن بودند باز هم این عمل قابل دفاع بود نه کلماتی که حتی از زمان شکسپیر به این سو خود اجنبی ها هم به کار نمی برند ، نه نیازی به ردیف کردن اسامی بزرگان است و در پس پشت بزرگی شان پنهان کردن ضعف شعر و شخصیت شاعرش ... بگذریم ...
        پنجاه کلمه و حرف اضافه و ربط که در ساده ترین صورت ممکن خویش قرار دارند و شاعر نیز با بخشیدن وزنی ملایم به آن ها گوش نوازشان کرده است ولی اتفاق اصلی را در میان تصاویر رقم زده اند ، تصاویری که تجسم شان برای هر خواننده ای که سواد خواندن و نوشتن داشته باشد امکان دارد ولی در عین حال مخیل هستند و در اینجا با طنزی حساب شده آمیخته شده اند تا جدی ترین مسایل زندگی هر آدمیان را به چالش کشیده باشند .
        ماجرا از تضاد مرگ و زندگی آغاز می شود یعنی موضوعی که در طول تاریخ دست مایه ی آثار هنری بی شمار و پرتعدادی بوده است و حتی شاید یکی از پرتعدادترین شان پس شعر با اندک اشتباهی به تقلیدی دست چندم تبدیل خواهد شد ولی با قرار دادن خانه به جای قبر و یادآوری قبوض چندگانه که بالاخره دست از سر آدمی برداشته اند دریچه ای نو به این موضوع گشوده شده است و مخاطب از آن دریچه چشم اندازی دیگر گون به مرگ و زندگی در دسترس خواهد داشت ، تصور کردن خانه ی بی قبض در انتها به خانه ای می رسد که سید علی صالحی بزرگوار خریده است ؛ خانه ای بی در بی پنجره بی دیوار ،
        که این بی چارچوب بودن نشانی روشن از رهایی در خود دارد و بی مرزی شاعر در این جا نیز اتفاقی بدان سان رخ داده است ولی با بیانی دیگر پس ساده بودن مرگ که منتهی به خلاصی از تعلقات مادی می شود در نهایت رهایی انسان از حدود را در خویش نهان کرده است .
        اما اتفاق مهم تر در بند دوم شعر می افتد آن جا که گلوی آدمی به سرسره ای مانند شده است که بچه سوسک های بلورین در آن جست و خیز می کنند؛
        ولی چرا گلو ؟؟
        چرا سوسک ؟؟
        چرا توله ؟؟
        گلو به آن اعتبار که این حرف ها متعلق به یک شاعر است و گلو از اساسی ترین مشخصه های کسی ست که حرفی برای گفتن دارد مانند شعرا .
        سوسک بدان روی که ذهن تمام مخاطبان تصوری بسیار زنده و فعال از آن دارند و بلافاصله می توانند تمامی جهات آن را در ذهن یادآوری کنند و نیز آن که تنها موجود زنده ای که هر انسانی به محض دیدن اش بی درنگ به کشتن اش فکر می کنید و اقدام می نماید .
        توله نیز از آن جهت که ضعف بی اندازه ی پیکر آدمی پس از مرگ را مشهودتر کند ، ضعفی تا بدان جا که حتی قادر به واکنش در برابر سوسکی نابالغ و حتی نوزاد ندارد .
        بدون ترس ، بدون عق زدن ؛ شاعر به سادگی و کفایت و تمامی به آن چه انسان ها در واکنش به سوسک و اصولاً حشرات دارند اشاره ای گذرا می کند؛
        بسیار شنیده ایم که عده ای با خود و ما روراست هستند و می‌گویند از فلان چیز می ترسند ولی عده ای با وجود آن که ترس از چشمان شان می بارد از بیان آن ابا می کنند و با چندش شدن یا به هم خوردن حال که منتهی به عق زدن است از آن حس یاد می کنند .
        خواب ناز ، خواب راحت هر دو در صریح ترین حالت خویش و در عین حال در کنایی ترین معانی خود قابل تصور هستند و این گونه کار کشیدن از کلمات است که حرف عادی را به شعر بدل می کند .
        در خصوص مفاهیمی که از شعر قابل ادراک و استنباط و حتی جدل است سخنی نمی گویم ولی استاد نازنین جناب استکی اشاره به یکی از موارد جدل داشته اند که به زیبایی و کوتاهی در دو جمله به نقد محتوا نشسته اند .

        سخن آخر اما سپاس گزاری بی شمار از شاعر است به سبب اشتراک شعر و آفریدن فرصتی برای درنگ و اندیشه ...
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۲۹
        پس برای رسیدن به شعر نه نیازی به کلمات پر همینه است و بی فایده که لااقل اگر فارسی کهن بودند باز هم این عمل قابل دفاع بود نه کلماتی که حتی از زمان شکسپیر به این سو خود اجنبی ها هم به کار نمی برند ، نه نیازی به ردیف کردن اسامی بزرگان است و در پس پشت بزرگی شان پنهان کردن ضعف شعر و شخصیت شاعرش.

        درود و عرض ادب و احترام استاد مولایی ارجمند
        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        محمد قنبرپور(مازیار)
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۰۱:۰۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسین شیروانی
        حسین شیروانی
        سه شنبه ۲۹ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۳۵
        خیلی ممنونم. نظرتون رو گفتین
        بنده نوازی کردین
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        پنجشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۰۳
        درود شاعر کرامی
        بسیار عالی خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک

        اما.. چون مرگ وزندگی دست خداوند است
        البته که حق است لیکن انطور که گفته اند
        اگر کسی اعمال خوب نداشته باشد مرگ هم
        برایش عذابی سهمگین خواهد بود پس
        بنا براین بهتر است زنده باشد و کار های
        خیر ونیک انجام بدهد تا اینکه ..........
        نزد .......
        خداوند متعال شر منده ودر عذاب قبر هم
        نباشد.... .......
        واسلا م علیکم به رحمت الله و برکاته و
        شاد وسلامت هم باشید و بمانید خندانک
        طوبی آهنگران
        پنجشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۵۷
        سلام جناب شیروانی
        احسنت بر شما
        مسعود آزادبخت
        جمعه ۲۵ تير ۱۴۰۰ ۰۱:۱۸
        درود شاعر عزیز ،
        زیبا بود اما کمی جای بحث دارد
        وقتی از یک چیزی حرف میزنیم،باید تمام ابعاد اون رو در نظر داشته باشیم ،راحت بودن مرگ برای یکسری افراد،
        سخت بودن مرگ برای افرادی دیگر ،
        خندانک خندانک خندانک
        محمد قنبرپور(مازیار)
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۰۱:۰۲
        سلام شعری که سلمان تایید کند دیگر حرفی باقی نمی‌ماند خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0