سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 آذر 1403
    20 جمادى الأولى 1446
      Thursday 21 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱ آذر

        بدایحح هایم

        شعری از

        پژمان خلیلی

        از دفتر بداحه هام نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۳ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۵۰ شماره ثبت ۱۰۰۹۲۲
          بازدید : ۳۰۵   |    نظرات : ۱۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر پژمان خلیلی


        الف-
         
        با ماه/ قدیم بود که . . . /ماامروز در مریخ
        ـ فردا در سوی دیگر
        امروز سال 1664 هجری شمسی است
        هنوز اکسیژن به قیمت بالا مبادله می شود
        کالایی لوکس
        راحت خلاص ات کنم برخلاف باورت
        خاویار همان آب است
        ولی نظم بی خانمان قوانین اجتماعی /علمی در سطح فیزیک بود
        بر خلاف ماشین های پرواز هوایی
        تاریکی به سرخی قدم می گذاشت
        چه زود شیت تب های مجتمع به بلاک بعدی هدایت می شدند
        بلاک زنجیره ای تاریخ را در بی زنجیری به عهد می گرفت
        و خود سانسوری چیزی بدیح می بود
        امروز مورخ 23 ام . 1664 هجری شمسی هوا موجود نیست
        به ندرت مافیای انرژی اب - بروژآی تشنه را سیراب می کند
        تنیدگی /آی تنیدگی/ با تو ام لعنت شوپن و َ واگنر نثار تو
        که هرچه ابومحمود حامدبن خضر خجندی گفت /باید همان می شد!
         
        -----------------------------------------
        الف-
        وقتی در دنیا /تمام دنیا را می گویم از جمله فضا
        تنها فاصله ای قابل اتکا در این خود و حوالی زمین مان بود
        و بقیه اش مانند تِرَش های  ِفعل در کاربرد
        اگر ما همان ثقل متبحر در احتمال تبحر نیستیم /پس چیستیم
        نه !ما همانی ایم که هست ما بقی عجوباتی در اشکالی متوآهم
         
         
         
        الف- 
        حالا کنار تو در موازی یک بدن
        یادر بِساط انجماد تِمامی ِ یک سخن
        ***
        شاید !میان چو دستی به مجرمانه  بود 

        یک هیچ به تمام معنیِ/ نیست در لجن

        حِل/ اَل/ حِلَل/ کهِ حِلالی ِ   یحالمان شُدی

        در دا به درد ِ در به درانی  درون یک /  سُنن

        حالا کنار تو در توازیع ِ بی تُوام

        یا گو! بِسان عربده در/ رَخت ِ بی ثَمن


        دردا د.وباره دماوند مان بسوخت
        هرگو به ِ چو سنگی شما / نمی تُوان کَمن
        -----------------------------------
        الف-
        در ریز زیرکی زندگان به شک می نگرم و حاشیه نمی روم
         
        --------------------------------
        الف - 
        همه سوار شوند اتوبوس در حال ترک مبداءی بی انتها به سوی مقصدی چندگانه ولی نزدیک است .

        تطهیر قرارمان نبود اما هزینه ای متحمل را گروهان مان تقبل می نماید و امید ابزاری در خدمت گرفته .

        آب دهانم را قورت می دهم . دنیا کلا هزار بعدی نیز شود من در ان شناور می مانم . و تو بدان

        آنقدر سر تکان می دهم که تبدیل به هِد شود .
         
        ---------------------
        الف -
         برگ هایم ریخت دوستان فِل بداح/ معنی کنید
        اشک هایم ریخت دوستان ال وداع تدعی کنید
        -------------------------
        الف- 
        وقتی می گویم ما در دهه ای بعد از ۶۰ گیر کرده ایم درست می گویم

        زیرا ما دهه ای نود میلادی را در نیرنگ زندگی کردیم درست می گویم

        تو نیز درست بگو وَگرنه درست می کنم دُرست نگفت اَنت را درست
        ------------------------------
        الف - 
        من در تضادِ کاملِ یک هوش! / شعر دیگرم
        ---------------------
         
         
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۵ تير ۱۴۰۰ ۰۸:۱۶
        درود بزرگوار
        خندانک
        بهنود کیمیائی
        پنجشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۴۲
        درودها





        ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
        پژمان خلیلی
        پژمان خلیلی
        پنجشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۰ ۱۰:۰۴
        سپاس ویژه که می خوانیم
        ارسال پاسخ
        پژمان خلیلی
        پنجشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۰ ۱۰:۳۶
        سر می نهند گریبان بدادگان
        - شاید به غنچه گلی زرد می شود


        پژمان خلیلی
        پنجشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۰ ۱۰:۳۹
        باید به نقدینگی خود همگان مان رجوع کنیم
        یا در به هوش بودن هر قصه گفت و گوی کنیم
        - بی ساز مطربی نمی شودی در سماع تو
        حتمن کنار فلسفه به دل هم رجوع کنیم
        پژمان خلیلی
        پنجشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۰ ۱۰:۴۵
        حافظ عزیز
        - به ِ شَبانی خود مناز
        هر چند خرفتاند خرفتان در مضیق
        پژمان خلیلی
        پنجشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۰ ۱۰:۴۵
        در ما! به ماشین تیولدآ ~ خبر بده
        خلسه به تمامی یک پند بی اثر

        من در تمامی یک سرعت نجوم
        ما در تبادل یک رنج بی ثمر

        اینجا به حتم همان جای قبل نیست
        باید چرا که ِ به نفرین ِ تو ست متهم
        پژمان خلیلی
        پنجشنبه ۲۴ تير ۱۴۰۰ ۱۰:۵۵
        ترفُوند در گوشه به ترفندی چپاول می کند

        هوشیار باش !

        فرشتگان در صفوف ِ خوی بر زمین فرود می ایند
        راستی هنوز پیام آورانی در کرات هست !
        من با تو سخن می گویم :
        تمامت را رهای کن
        آزادی تنها فریب بشر
        مانعی فرو لغذیدنی
        در تبلور یک صد ِ یک ثمن
        تمامت را رهای کن
        من با تو سخن می گویم
        پژمان خلیلی
        جمعه ۲۵ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۳۷
        هر گاه ک خود می رسد مرا
        من راحتم که به لذت رسیده ام تورا

        ای شعر با من درویش کنار کنار بیا
        تقدیر من به تواز قبل تر بُر نخوردهِ را


        پژمان خلیلی
        جمعه ۲۵ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۴۰
        در تبحر بر جفا یارا چه غم پیمانه را
        زیر لب باید بیاری تا به دنَدان افَکنی
        پژمان خلیلی
        جمعه ۲۵ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۴۴
        کوشک پیرانه سر یا در شباب !
        درشباب پیرانه سر گردان به ناب

        پژمان خلیلی
        جمعه ۲۵ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۵۶
        مفت هم بدهی تورا ریالی ندهم
        در بغض نگاه جاودان ات نروم

        در واپسی واپسیان هم خبر نی
        در وادی ابتلا ء بتا ! جان ندهم

        در مخبری /مخبرکآن حر فی نی
        در عهد عتیق این دو را سر ننهم


        مظلومیت ایست این بنا در بن ما
        در قند دهان یارتان قن بنهم


        بلبل به غزل خوانی این روز شتافته
        در چَه بهِ چَه هایی تو بهِ چَه بزنم


        القمرت والقمرَ وَ القمر قِرانی
        در تارک تاب ناکشان تب بزنم



        مفت هم بدهی تورا ریالی ندهم
        در بغض نگاه جاودان ات نروم


        پژمان خلیلی
        جمعه ۲۵ تير ۱۴۰۰ ۱۴:۰۲
        کابوس هنوز می زند در سرمن
        غالب ِ وَجه ِ خفته ِ در باطن من
        در گردی و تختی زمین حرفی نی
        جر خورد به تمبان خموش خوانی من

        پژمان خلیلی
        جمعه ۲۵ تير ۱۴۰۰ ۱۴:۰۸
        حظ می کنم تو بخند خندانک
        دل می دهم تو ببین خندانک




        پژمان خلیلی
        شنبه ۲۶ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۴۶
        الف- 

        باید به نقدینگی خود  رجوع کنیم
        باهوش خودبه هرقصه گفت وگُوی کنیم

        بر دلقِ معمآ ,  مُعمم ! مرا بس است 

        باشد صحیح ِ چُو  صَحیحآ  صِحَح کنیم 


        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3