آهوی خُتن
هر دم از افـلاکـیان در وصف اشعار می دمد
شعر های او بوی مُشک خوش چین می دهد
.
چین به چین زلفش نگر ! بنگر به لعل می فشان
رنگ آن هوش از سرِ هر کس که گویی می برد!
.
پیر دُردی کـش چو دید آن لعلِ مِی آلـوده را
بر خـیـال مـزّه اش ساغر به صورت می زند!
.
قامـت و بـالای شمشـادش بنـازم زانکه او
بوسه از یارش به نرخ دادن جان می خرد
.
مرغـکی افـتـاده دل ، دنبال مرغـی مـی پـریـد
دور نشو از من! که دل ، هرجا پی تو می پرد!
.
چشم جادویش که بافته دل چو مویش جان به او
صد هـزاران لـشـکر عـاشق را به همراه می کـشـد
.
نامه اش آمد که دل بـفرست و پاسخ گـفتمش
گر تو این را هم نمی گفتی ، ز دستم می رود!
.
گفت: ای جانم! :) دلـت تا کی دستان توست؟!
گفتمش در آن تویی! از آن صدایت می رسد :)
.
نه! نه! نه! اشتباه شد ! دل تویی! گفتا به من:
از دهانت چون نبات شوق از نگاهم می چــکد
.
.
.
ابوالفضل احمدی - تابستان 1400 خورشیدی
(🌻دوستدار نقد و نظر دوستان و اساتید محترم هستیم)
پیوست سروده ، (بهار می آمد) قطعهای خاطره ساز و نوستالژیک است که سال ۱۳۷۶ به عنوانی یکی از قطعات آلبوم «جاودانه با عشق» با شعر شیون فومنی و به آهنگسازی محمد سریر در قالب همان نوار کاستهای خاطرهساز روانه بازار موسیقی و با استقبال بسیار خوب مخاطبانی مواجه شد.
نوری از جمله هنرمندانی است که صدایش یادآور لحظههای ناب و پر از محبتی است که هم با ترانههای ملی میهنیاش و هم با ترانههای عاشقانه اش جاودانهترین خاطرات برای نسل بزرگی از مخاطبان موسیقی رقم زد.
بسیار زیبا و دلنشین بود
جسارتا قوافی؟
موفق باشید