سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        لحظهء آخر

        شعری از

        حسین عابدی(بیقرار)

        از دفتر باتو بیقرارو بیتو بیقرار نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۳۹ شماره ثبت ۱۰۰۱۲۹
          بازدید : ۲۳۸   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        آخرین لباسم
        آخرین نگاهم
        آخرین کلامم
        آخرین باری که عطر می زنم
        آخرین مکانی که با آخرین شخص خواهم بود
        و آخرین صدایی که از او خواهم شنید
        و آخرین تصاویر بی کلام از دنیا 
        گاهی به این ها فکر میکنم
        آخرین تیک تاک
        آخرین ثانیه
        که آخرین لحظهء عمرم را یادآور میشود
        کاش آخرین منظره در لحظهء وداعم از دنیا
        چهرهء مضطرب و نگران تو باشد
        با نگاهی پر از اشک و حسرت
        کاش آخرین صدایی که می شنوم
        صدای تو باشد
        که آرام و لرزان به من می گویی:
        "دوستت دارم"....
        و میدانم این آخرین حسرت من خواهد بود
        .

        .

        حسین عابدی
        1/4/1400
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۵۰
        درود جناب عابدب
        پر احساس و زیبا بود
        موفق باشید خندانک
        حسین عابدی(بیقرار)
        حسین عابدی(بیقرار)
        پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۰۶
        درود بزرگوار
        خوشحالم از بودنتان❤️
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        چهارشنبه ۲ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۰۷
        درود بر شما جناب عابدی
        قلمتان نویسا

        🌹🌹🌹🌹🌹
        حسین عابدی(بیقرار)
        حسین عابدی(بیقرار)
        پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۰۹
        درود مهربان
        خوشحالم از حضورتان❤️🌹
        ارسال پاسخ
        سحر موسوی
        چهارشنبه ۲ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۲۰
        درودها
        دلنوشته زیبایی بود
        پیروز و سربلند باشید خندانک خندانک خندانک
        حسین عابدی(بیقرار)
        حسین عابدی(بیقرار)
        پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۰۷
        درود بانو
        خوشحالم از بودنتان🌹
        ارسال پاسخ
        محمد علی رضاپور
        چهارشنبه ۲ تير ۱۴۰۰ ۱۲:۰۳
        سلام و درود خندانک خندانک خندانک
        حسین عابدی(بیقرار)
        حسین عابدی(بیقرار)
        پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۰۷
        درود بزرگوار
        سپاس از محبت شما🌹
        ارسال پاسخ
        محمد علی رضاپور
        چهارشنبه ۲ تير ۱۴۰۰ ۱۲:۰۳
        بسم الله الرحمن الرحیم
        سلام و درود
        فرهیخته ی گرانقدر،
        لطفاً در صورتی که شعر پیشرو و مکتب ادبی نورگرایی را، می پسندید و آن را شایان گسترش می دانید،
        با سرایش و نگارش در آن و یا هرطور که شایسته می دانید، در پربارتر شدن این شیوه و مکتب بومی ارجمند، مددکار باشید!
        (توضيحات و نمونه های بیش تر در نوشته ها و سروده های بنده، قابل جستجوست)
        نمونه هایی از شعر پیشرو در مکتب نورگرایی

        1. در گونه ی سه گانی:

        پشت آسمانخراش های انتهای شهر/
        آنچه دلگشای هر سواره و پیاده ای ست/
        کشتزار باصفای ساده ای ست.//


        2. در گونه ی سروش:


        والقرآن الحکیم/
        بارش نور از هوای کریم/
        پای رستاق و قلب پایتخت، مقیم/
        در گلاب شهود.//

        3- در گونه ی سه گلشن:

        “آیینِ مهر از گلشن آموزیم!

        جان را بیافروزیم!”

        باید بپرسی حال شیدای غزل ها را

        باید بدانی در مسائل، راه حل ها را

        بی عشق ماندن، کار این دل های نازک نیست

        زیرک نمی پرسد دوباره مُستدل ها را

        با چتربازان، دوست دارم هم سفر باشم

        تا بنگرم با چشم عاشق هم غزل ها را

        تالاب ها از رقص باران، عکس می گیرند

        نیلوفر آبی، غزلپرداز

        در خاطر من ثبت رسمی کن محل ها را

        بوسیدن چشمان عاشق، رسم خوبی بود

        خود جمع می کرد از قبیله، مُبتذل ها را

        این برج ها، معراجِ نادانیِّ فرعون اند

        آخر! کلانشهرِ گُسَل! بشنو مَثَل ها را

        “وقتی بَدَل ها را به دل، آرایه می سازی

        عکس العمل ها را چرا محکوم می سازی؟!

        حیف است اگر شعرِ تماشا را نپردازی.”

        محمدعلی_رضاپور(مهدی)
        حسین عابدی(بیقرار)
        حسین عابدی(بیقرار)
        پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۰۸
        بسیار عالی درود❤️
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۲ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۰۸
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        حسین عابدی(بیقرار)
        حسین عابدی(بیقرار)
        پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۰۸
        درود بانو
        محبت دارید 🌹
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        چهارشنبه ۲ تير ۱۴۰۰ ۲۱:۳۶
        درود فراوان
        بسیار بسیار
        زیبا و عالی
        بود🌺🌷💐
        حسین عابدی(بیقرار)
        حسین عابدی(بیقرار)
        پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۰۹
        درود ایامتان عسل دوست من❤️🌹
        ارسال پاسخ
        چهارشنبه ۹ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۴۶
        بسیار زیباست
        حسین عابدی(بیقرار)
        حسین عابدی(بیقرار)
        پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۱۰
        درود بزرگوار
        مهربانی شما بسیار زیباتر است❤️🌹
        ارسال پاسخ
        چهارشنبه ۹ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۴۶
        خندانک
        حسین عابدی(بیقرار)
        حسین عابدی(بیقرار)
        پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۱۰
        🙏🏻🌹❤️
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2