سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بهار چله نشین
        ارسال شده توسط

        مرضیه حسینی

        در تاریخ : شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۸ ۰۶:۰۰
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۱۳ | نظرات : ۰

        ☘☘"بهارِ چله نشین"...
        شهر من بخند!...
        نبینم که بُق کرده ای...
        نبینم که حزین گشته ای در انزوا و تنهایی...
        شهر من از چه می نالی....
        وقتی که بغضی به مانند من در گلو داری...
        شهر من بخند...
        وقت خوبی برای بغض کردن نیست...
        این روزها کوچه پس کوچه های خالیِ تو، بیشتر از گذشته تمنای باران دارد...
        شهر من بخند...
        چیزی دیگری تا عید نمانده...
        گرچه امسال چله نشین خانه ها هستیم...
        نگاه کن عزیز دلم...
        ما هنوز به شوق تماشای تو پشت پنجره ها می آییم...
        شهر من بخند...
        که یک جهان در انتظار خنده ی توست...
        من ایمان دارم به تابش دوباره ی خورشید...
        به دستان نوازش گر نسیم که شانه خواهد زد موهای زرد شالی را.‌..
        من ایمان دارم به روزی که گندم زار میزبان خوشه چینان باشد...
        عزیز دلم! چیز دیگری نمانده به عید....
        امروز آغاز شمارش معکوس است...
        بیا و با من بشمار...
        به رسم و آئین کودکی هایم...
        مبادا بهار از راه برسد و صدای قدمهایش را نشنوی...
        و سنگینیِ گوشهایت را بهانه کنی...
        چله نشینی در خانه آنقدر ها هم بد نیست...
        وقتی که نیتت خیر است...
        وقتی فکر زنده ماندن خود و دیگری داری...
        وقتی نگران مادر بزرگ هایی هستی که بوی خاکِ آب و جارویشان...
         هنوز هم در مشام جان می پیچد...
        همان مادربزرگ هایی که کوچه را برای آمدن بهار آب و جارو می کردند...
        شهر من سرت را بالا بگیر...
        من ایمان دارم به روزی که دوباره کوچه پس کوچه هایت پُر شود از هیاهوی بچه های مدرسه...
        بچه های ماجراجویی که سوار بر شانه هایت در جستجوی خدا هستند... 
        چله نشینی در خانه آنقدر ها هم بد نیست...
        وقتی چون کودک خیالپردازی باشی...
        همان کودکی که مادرش آرزوهای دست نیافتنی اش را خیالی بر آورده می ساخت...
        عزیز دلم امسال اگر بر سفره های هفت سین مان ماهی قرمز نیست...
        آنقدرها هم بد نیست...
        چرا کع ماهی خواستگاهش دریاست...
        عزیز دلم! امسال به یُمن آمدن بهار خانه ی دل را آب و جارو می کنیم...
        در چله نشینیِ خانه هایمان امسال، میهمان ویژه ای داریم...
        خدا و خدا و خدا...
        پس عزیز دلم بخندد...
        مبادا خدا بیاید و تو بُق کرده باشی...
        میزبان که بُق نمی کند...
        شهر من از چه می نالی.. .
        امسال همه در آغوش خدا هستیم...
        من ایمان دارم به اجابت دعا هایی که دست به دست می شود...
        خدا زنده است...
        خدا هرگز نمیمیرد...
        ما هم زنده ایم به عشق...
        چرا که او از روح خودش در ما دمیده است...
        امسال چله نشین خانه هامان هستیم...
        تا سین سفره هفت سین مان"سلامتی" باشد...☘☘
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۹۷۷۳ در تاریخ شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۸ ۰۶:۰۰ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1