سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        اصولِ حرکت در جاده یِ شکوفایی1
        ارسال شده توسط

        مجید خوش خلق سیما

        در تاریخ : دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۶ ۱۶:۴۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۴۹ | نظرات : ۰

        یکی ازتجربه ها و ارمغان هایِ سالیانِ دورِ زندگی رویِ کره یِ زمین تا امروز به انسان آموخته است که برایِ رسیدن به محیطی ایمن و فضایی سراسر خیر و صلح و انصاف و نیز نسلی پویا و نیل به محصولی مشترک بنابر مشیّتی سازنده و آرمانی بزرگ و ایجادِ هماهنگی و همراهی و همسازی جهتِ رسیدن به یک مقصودِ همگانی ، به اصول و موازینی نیاز است تا به عنوانِ باورهایی کاربردی بتواند مجموعه خط و مشی هایی را برایِ همگان تدوین و آنان را با دلیل و منطق مشتاقانه  (با میل و رغبت و انتخابِ شخصی)  ملزم به احترام و اجرایِ آنان نماید.
        احترام گذاشتن به حقوق دیگر انسان ها ، بالا بردنِ آستانه یِ تحمّل و درک کردنِ انتخاب هایِ سایرین (سایرین یعنی به غیر از خود و می تواند از اعضاءِ خانواده به عنوان انسان هایی در عینِ همخون بودن امّا متفاوت شروع شده و سپس در حوزه هایِ مناسباتی بر حسبِ اولویّت گسترش می یابد) و نیز وارد نشدن به حوزه یِ خصوصیِ اشخاص به شکلِ متقابل و وارد نیاوردنِ زیان و خسارت و آزار به همنوع ، محیطِ زیست و سایرِ موجودات در هیچ حدّی از جمله قوانینی است که می تواند عیاری باشد جهتِ آدمی تا کارها و امور و باورهایش را سنجیده و موردِ ارزیابی قرار داده و درستی و نادرستیِ فعّالیّت ها و کنش هایش را دریابد.
        مقصود و هدفِ اصلیِ انسان در درجه یِ نخست و بنابر اولویّت نمی تواند غیر از میل به ایمنی و آرامش و رهسپاری و کشفِ مجهولات و نیل به پویایی و پرورشِ قابلیّت ها و ارتقاعِ درست و نیکِ خرد این بزرگترین میراثِ باشکوهِ خدایی در ضمیرِ انسان و کسبِ آگاهیِ منطقی و معلوماتِ لازم به منظورِ کنترلِ احساسات و عواطف و عملکردِ باورها و فرمانرواییِ کامل بر همه یِ ساختارِ وجود و بهره مندی از ارکانِ مختلفِ زندگی و رسیدن به مفهومِ وعده یِ بی شائبه یِ الهی همانا حرکت سمتِ سیرِ تکاملیِ انسان در مسیرِ روزگار که مشمولِ مراتبی است از خود شناسی و رفعِ تمامیِ معایب و کمبودها و بیماری هایِ کوچک و بزرگِ درونی و جایگزینیِ آنها با قوّت ها ، یعنی آشناییِ دقیق با خویشتن و رسیدن به باورِ توانایی و شناختِ استعدادها و به کارگیریِ خلاقیّتِ هایِ ذاتی و دست یابی به موّفقیّت ها و افتخاراتِ مختلف در حوزه هایِ گوناگون باشد.
        برایِ نیل به چنین اهدافی راهی نیست جز آنکه مکان و بستری دائمی و نظام مند بر پای گردد و امرِ مهمِ آموزشِ خودپردازانه را از ابتدا و با مراحلی مشخّص به صورتِ زیر بنایی برایِ پرورش و تربیت و نیز خلقِ دگرباره یِ انسان هایی با معیارهایی درست و حکمفرماییِ خردورزی و بینشمندی و قانون مداری و عمل گرایی و خیر اندیشی در راستایِ منافعِ جمعی مابینِ نسل و جامعه یِ بشری فراهم و مهیّا دارد. (محیطی که بتوان با ساز و کاری حساب شده باورهایی درست را در معرضِ انتخابِ انسان قرار دهد و با روش و شیوه ای درست گام به گام سمتِ هدفی مشترک و نیز دست یابی به مقاصدی معیّن حرکت و به زندگیِ اشخاص از همان بدوِ شکل گیریِ شخصیّت و هویّتِ اکتسابی مفهوم و معنایِ واقعی بخشد.)
        فضاها و اماکنی که با تمایل و مشارکتِ معنوی و به صورتِ سهامیِ عام و در قالب هایی به هم پیوسته و زنجیره ای اداره شده و مللِ انسانی بتوانند با اهدافی کلان در کنارِ هم قرار گیرند و به تعامل و تمرینِ تساهل (تحمّل کردنِ امورِ ناخوشایند یا عقایدِ مخالف از دیگران بدونِ تنگ نظری و تنش) بپردازند.
        مجموعه هایی که بتوانند همّت و همکاریِ فراگیرِ انسان ها را در زمینه هایِ مختلف و در راستایِ نیل به رفاه و امنیّتِ عمومی و زندگیِ مسالمت آمیز و عرضه و گسترشِ دست آوردها موجب شده و بر پایه یِ استقلالِ گروهی و منطقه ای در اجتماعات و اجزاءِ کوچک در نوعِ تشکّل و برگزاری ، طرح ریزی و سازماندهی گردد.
        اجتماعاتی کوچک و بزرگ که در ارتباط با هم یک پیکره یِ متّحد را تجلّی بخشند و نیز با بهره مندی از زمینه یِ فراهم شده کاملاً گرداننده یِ گروه هایِ خود باشند و با مخلوطی از اعضاء و شخصیّت هایِ یک جامعه با معیار قرار دادنِ تنها انسانیّت  (انسان بودن نه جایگاه و مقامِ شغلی و مالی و تحصیلی.)  و عریان از همه یِ پوشش ها و ضوابطِ و مرزها و حیطه هایِ جدایی افکن و فاصله اندازِ صرفِ دنیایی با امکاناتی مشخّص و دسته بندی شده از مجموعه دست آوردهایِ موّفقِ آدمی در زمینه یِ اخلاق و هنجارهایِ مشترک و قابلِ قبول مابینِ ابنایِ بشر به تعامل و کنکاش بپردازند.
        محیط هایی که بتوانند پیمودنِ گام به گامِ پویش و تحقیق برایِ کامیابی و دست یابی به نوعِ گذرانِ پیروز و کامروا از مرحله یِ زمینی را در قالبِ جنبش ها و سازمان هایِ مردم مدار و به شکلی خودجوش در ابعادی کوچک و البتّه با هدفی مشخّص و همه جانبه به انسان ها آموزش داده و در راستایِ تداوم بخشیدن به این امر و ترویجِ آن کوشا و ثابت قدم باشند.
        محیط هایی که جهتِ ارتقاعِ سطحِ دیدگاهِ عمومی و رشدِ دانش و تداولِ خردورزی و وسعتِ بینشِ وجودیِ انسان و رسیدن به باورِ ارزشمندی و شایستگیِ شخصی به وسیله یِ درکِ موجودیّت و یافتنِ استعدادها و نیروهایِ یگانه یِ نهفته در ضمیرِ متّصل به ذاتِ بی همتا و نامحدودِ ایزدی در سایه یِ ابرازِ وجودِ بی باکانه و احترام به نفسی مستقل و فروتنانه و به دور از چهار چوب هایِ طبقه ایِ متداول و دست یابی به نتیجه یِ محکم و راهبردی در هر برهه و زمان بنا به سیرِ پیشرفت و رهسپاری از سطوحِ آگاهی در زوایایِ مسلّم ساختارِ مدوّن و غریزی در هستی و در تماس و تعاملی زنجیر وار و همآوردی به هم تافته و در حدِّ امکان با هر وسیله یِ ارتباطی از حوضه هایِ مربوطِ همسایه و خویشاوند و مترادف تا هر جا و در هر مکان از این کره یِ خاکی ، تحتِ لوایِ قوانینِ اساسیِ مصوّب و حدودِ قانونی و منشورِ فرهنگی و ساختارِ اجتماعیِ هر کشور و فرهنگ و حیطه یِ خاص در نوعِ ایجادِ گردهمایی و الگویِ مناسبِ برپاییِ این اجتماعات از هیچ کوششی دریغ نورزند.
        تنها چنین شرایطی می تواند همه یِ اعضاءِ جوامعِ انسانی را قانونمند و زیرِ بیرقی از اصولِ راستی و درستی و دوستی و تعالیمی صلح آمیز بر پایه یِ احترام به آزادی هایِ انحصاری و رعایتِ حقوقِ اوّلیّه یِ یکدیگر و درکِ متقابل با اصلِ راستینِ خدمت آشنا گرداند و درسِ مسئولیّت پذیری و تعهّد را با هدفِ حمایت از هم در تمامِ زمینه ها سمتِ همزیستیِ مسالمت آمیز به آنان آموزانده و بسترِ تمرین و ممارست و مشقِ همراهی و اتّحاد و وحدت را در این باره قدم به قدم از حیطه یِ شخصی تا کلِّ آفرینش برایشان ایجاد نماید.
        آدمی در واقع ناچار است با کمکِ هم محیط هایی مساعد و مناسب را بنابر ابتکارِ عمل و استفاده از قابلیّت ها و استعدادهایِ یکایکِ اشخاص در قالبِ اصول و برنامه ای سازمان یافته و همچنین به عنوانِ اصل و نیازی مهم ، ضروری و اساسی جهتِ تغییرِ درست و بنیادیِ روندِ زندگی بر پایه یِ باورهایی منطقی ، مترقّی ، مفید ، سازنده ، انسانی و اخلاقی و نیز برایِ بازبینیِ مجدّدِ الگوها و طرح هایِ زیستنش و روابطِ اجتماعیِ سالم و دوستانه پدید آورد.
        انسانِ آرمان گرا ، واقع بین ، ترقّی خواه ، اصلاح طلب و صلح جو و ایده آلیست راهی ندارد جز اینکه با مفاهیم و معانیِ زیبایِ نیکی برایِ همیشه و به شکلی پیوسته جهتِ مساعد گشتنِ هر چه بهترِ شرایطِ روحی و روانی و فضایِ پژوهش و کسبِ آگاهیِ همه جانبه و پیشرفتِ متعالی در آمیزد و گام به گام و متوالی به دانشِ برتر ، تجاربی ملموس وباورهایی قابلِ فهم و کاملاً روشن و کاربردی و رهگشا و رشدی فزاینده و پیش رونده در راستایِ بهبودیِ اوضاع ، تحتِ لوایِ مکتبی بدونِ مرز (مکتبی که حد و مرزی را برایِ تبادلِ افکار و اندیشه یِ انسان ها و قرار گرفتنشان در کنارِ یکدیگر به اشکال مختلف ، فیزیکی و یا غیر فیزیکی تعیین و مشخّص نسازد.)  از دایره یِ وجود و ارکانِ روزگار ، یعنی دنیا و معنا و معاشرت ، کنارِ تمامیِ امورِ شخصی و متعلّقاتِ خصوصیِ خود دست یافته و زندگیش را به خیر و خوشی و کامیابی سپری نماید.
        بشر لازم است بتواند با به وجود آوردنِ امکانی دائمی ، آنچنان که جزئی از برنامه هایِ اصلیِ زندگیش را تشکیل دهد لااقل در حیطه یِ مرزی و فرهنگیِ خود همواره با کلیه یِ لایه هایِ متشکّلِ جامعه در ارتباطی نزدیک و نیز با طبقاتِ اداریِ این واقعیّتِ به هم پیوسته  (نظامِ به هم پیوسته زندگیِ اجتماعی در لایه هائی متشکل جهتِ رتق و قتق امورِ جاری در محیط هایِ زیست بشری.)  ، خارج از حیطه یِ کاری و بدونِ شخصیّتِ شغلی و همچنین هیچ پرده و دیوار و حائلِ بازدارنده یِ دیگری احساسِ تعلق و دوستی و صمیمیّت نمایند و در همه یِ امورِ رایج و درباره یِ مبانیِ مهم و مسائلِ اساسیِ روزگار با آنان به تعامل و تبادلِ افکار و تجربه بپردازد.
        بشر می تواند در کانونِ آموزه هایِ معتبر ، منطقی و نجات بخشِ انسانی و اخلاقی  (آموزه هایِ انسانی- اخلاقی شاملِ مواردی می شود که با شأن و منزلتِ آدمی همخوانی داشته باشد و جه تمایزِ او با موجوداتِ دیگر را به اثبات برساند.)  و البتّه کنارِ اصلِ همّت و تمایل و تلاشِ شخصی و نیز بهره مندی از انگیزه و امید و شهامت و نیرویِ برخواسته از ایمان به هدفی متعالی و روندی خیرخواهانه و همچنین با بهره مندی از یاری و تجارب و دست آوردهایِ جمعی در گروه ها و اجتماعاتی کوچک (گروه ها و اجتماعاتِ کوچک می تواند در ابتدایی ترین شکلِ آن در کانونِ خانواده و با گردآوری اعضایِ فامیل و دوستانِ همفکر هم تشکیل گردد.) جهتِ تمرین برایِ بالا بردن آستانه یِ تحمّل و محک زدنِ مدنیّت و سپس کسبِ آگاهی و دانش و بهسازیِ شرایط و در نهایت نیل به بهزیستیِ  (بهزیستی شاملِ پدید آوردنِ محیطِ بهتر برایِ زندگی کردنِ است و اینکه چطور می توان با شرایطِ حاکم و موجود در دنیایِ بیرون بهترین گزینه ها را آنگونه که آسیب و زیانِ کمتری را متحمّل شد و به دیگران وارد ساخت روزگار گذرانید)  هر چه ایده آل تر با هر موقعیّت و وضعیّت و همینطور با قرار داشتن در هر جایگاهی اقدام نموده و به تدریج در عرصه یِ آموزشگاهِ زندگی فرهیخته و حکیم (فرهیختگی و حکمت انسان در رسیدن به روشن بینی و دست یابی به ابزارِ استدلال و واقع بینی و منطق گرایی و اجتناب از گزینش هایِ احساسی و تلقینی و صرفاً تقلیدی است) گردد.
        *- شاید آنهنگام که بزرگانِ روزگار درسِ ز گهواره تا گور دانش بجوی را به انسانیّت اعلام و ابلاغ می نمودند مقصودشان نه فقط دانش پژوهی در شکلِ کلاسیک و تخصّصیِ آن ، یعنی کسبِ علم در رشته هایِ مختلف و مشخّصِ هنری ، فنّی و طی نمودنِ مراتبِ تحصیلی و سواد آموزی بلکه آموختنِ دروسِ مهم زندگی جهتِ بهزیستی به عنوانِ اصلی انکار ناپذیر به وسیله یِ انسان ها با هر سطحِ سواد و در شکلی سازمان یافته و قالبی معین و با اصولی مدوّن در تمامِ طولِ زندگی بوده است.
        تنها در این هنگام است که جمهوریّت و دموکراسیِ واقعی هم در سطحِ زمین برقرار و برابری به مفهومِ حقیقی احراز و آشکار می گردد و انسان به قابلیّتِ انتخابِ درست و تشخیصِ قابلِ قبولِ سره از ناسره دست می یابد و همه می توانند در زمینه هایِ مختلف و در هر حوزه ای نقش آفرینیِ مؤثر و سازنده ای داشته باشند. (دموکراسی به معنایِ رایج در فرهنگِ امروزی : طرز و نحوه یِ سرپرستی بر امور به گونه ای که مردم از میانِ فرهیختگان و حکیمانِ هر جامعه اشخاص و نمایندگانی را برایِ حکومت و ایجادِ قوانین و سامان دهی مشکلات و توزیعِ عادلانه یِ ثروت هایِ ملّی در هر کشور انتخاب می کنند. )
        با پدید آمدنِ چنین شرایطی انسان ها می توانند از میانِ فرهیختگانِ موجود  (آنگاه که همه انسان ها در محیط هائی سازنده و با کمکِ کسبِ آگاهی و رسیدن به خردورزی و بینشمندی و از میان بردنِ آلودگی ها و  زدودنِ بندهایِ بازدارنده به مقامِ فرهیختگی نائل می گردند.)  با دقّت و شناختِ کافی و در تنوعی فراوان و همچنین به آسودگی و راحتی یک یا چند تن را در بخش ها و قسمت هایِ مختلفِ شغلی بر اساسِ نیاز و برآوردِ مقدارِ تخصّص و کارآیی و میزانِ توانمندی و اخلاصی که با قوّه یِ تشخیص و استدلالشان اثتنبات می کنند برایِ امورِ لازم در کلِّ صحنه هایِ کوچک و بزرگِ محیطِ زندگیِ خود تا رأسِ حرم ، جهتِ خدمتگزاری در تمامیِ حوزه هایِ اداری در دنیایِ خاکی به منظورِ پیاده نمودنِ اصولِ مدوّن و نظم بخشی به اوضاعِ جاری و ایجادِ عدالت و پاسداری از ارزش هایِ والایِ انسانی و اهدافِ آرمانی انتخاب نمایند.

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۸۳۲۱ در تاریخ دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۶ ۱۶:۴۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۳ شاعر این مطلب را خوانده اند

        علی رفیعی ( امید )

        ،

        هنری داودیان

        ،

        علی کارگر پیرو

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1