سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        اهمیّتِ برنامه ریزی : قسمت چهارم
        ارسال شده توسط

        مجید خوش خلق سیما

        در تاریخ : يکشنبه ۲ مهر ۱۳۹۶ ۰۲:۰۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۶۷ | نظرات : ۰

        آرامشِ خیال ، تحقّقِ امنیّتِ روانی و حرکت سمتِ اهداف و اغلب رسیدن به آنها در همه یِ زمینه هایِ مدِّ نظر ، نتیجه یِ داشتنِ برنامه یِ مشخّص و مدوّن برایِ امورات و مسئولیّت هایِ زندگی در همه یِ ارکان (دنیا ، معنا و معاشرت.) است.
        برنامه ریزی این فرصت را در اختیارِ انسان می گذارد تا شخص با اعتماد بنفسِ بیشتر و آرامشِ خاطرِ مطلوب مراحلِ پیشرفت و ترقّی را درتمامِ سطوح و مطابق با هدف گذاری ها و ارزش هایش پیش ببرد.
        انسان هایی که در زندگیِ شخصی با بی برنامگی پیش می روند به طورِ حتم احساسِ آشفتگی و استرس و نیز تجربه یِ شکست و ناکامی در آنها بیشتر است و مداوم و پی در پی اشتباهاتِ قبلیِ را گاهی در ابعادی بزرگتر تکرار می کنند و محوریّتی برایِ تصحیحِ مواردِ زیانبار و آسیب زننده و جبرانِ عقب افتادگی ها ندارند.
        اشخاصِ بی برنامه نه تنها در زندگیِ مادّی دچارِ مشکل می گردند ، بلکه اغلب در بعدِ معنویِ وجود نیز شکست می خورند چون اعتقادِ قلبی شان نسبت به توانمندی ها و قابلیّت هایِ خود را از دست داده و در تصمیم گیری ها و انتخابِ باورها و رسیدن به نتیجه ای قاطع و مشخّص شدنِ خط و مشی ، متزلزل ظاهر می شوند.
        بیشترِ انسان ها به طورِ معمول هیچ قصد و تصمیمی برایِ شکست خوردن ، بازماندن و آسیب زدن به خود و موقعیّت هایِ شان ندارند ، بلکه در برنامه ریزی کردنِ درست و منطقی و اجرایِ آن و در نظر گرفتنِ واقعیّاتِ جاری جهتِ کسبِ کامیابی شکست می خورند و از راه باز می مانند.
        برنامه ریزی یعنی شناختِ دقیقِ نیازهایِ اساسی ، در نظر گرفتنِ امکانات و واقعیّت ها و نیز فراهم کردنِ ابزارِ لازم و به کارگیریِ آن در زمانِ مشخّص برایِ نیل به اهدافِ روشن و اتّخاذ و اجرایی ساختنِ تصمیم هایِ کوتاه مدّت جهت پیشبردِ اموراتِ دسته بندی شده یِ آرمانی (اهدافی که انسان در بلند مدّت برایِ خود متصوّر می گردد.) .
        بیشتر انسان ها با مزایا و فواید و نقشِ برنامه ریزیِ دقیق و ضرورتِ وجود و ترسیمِ آن در روالِ زندگی آشنا نیستند و به همین دلیل دچارِ مشکلاتِ متعدّد و کمبود در ابعادِ مختلفِ وجود و شکست هایِ پایان ناپذیر می گردند.
        یک زندگیِ برنامه ریزی شده به اشخاص جهت و سمت و سویِ درست می دهد و این فرصت را در اختیارِ آنان می گذارد که بدانند به کجا می خواهند بروند و چطور به آنجا برسند .
        یک زندگیِ برنامه ریزی شده کمبودهایِ وجودیِ اشخاص را بر طرف می سازد و این فرصت را در اختیارِ انسان قرار می دهد که برایِ تمامیِ نیازمندی هایِ زندگیِ خود بهترین ها را انتخاب نماید.
        سازماندهیِ غلط و یا نداشتنِ برنامه ریزیِ مناسب و سنجیده موجب می گردد دست یابی به اهدافِ اشخاص با تأخیر مواجه شود و یا نیّاتشان آنگونه که باید هرگز تحقّق نیابد زیرا هیچ سازماندهی و طرحِ دقیقی برایِ رسیدن به مقاصدِ خود نداشته اند.
        از مزایایِ دیگرِ یک روندِ برنامه ریزی شده گرفتنِ کنترلِ زندگی در دستِ خودِ انسان است ، زیرا نیل به قابلیّتِ مدیریّت کردنِ اوضاع و تحتِ اختیار در آوردنِ وجود همانا خصوصیّاتِ شخصیّتی و ایستادگی برابرِ عواملِ بازدارنده تنها راهِ رسیدن به اهدافی است که یک شخص انتظار دارد آنها را محقّق سازد.
        با برنامه ریزی در زندگی می توان از بروزِ بسیاری از مشکلاتِ شخصی جلوگیری کرد با این همه اغلبِ انسان ها تصوّر می کنند تنها در مسایلِ اداری و اقتصادی می بایست طرح و سازماندهی داشت.
        این در حالی است که تا زمانی اشخاص در حیطه و اموراتِ شخصیِ خود برنامه نداشته باشند نمی توانند در زندگیِ اجتماعی ، اقتصادی و معاشرتی هم به نحوِ مطلوب موفّق عمل کنند.
        نکته یِ قابلِ توجّه اینکه یک سازماندهیِ موفّق لازم است با واقعیّاتِ ملموس همراه باشد و از رؤیاپردازی و تکیه بر تصوّراتِ واهی و پیش بینی هایِ احتمالی برایِ طراحیِ آن پرهیز گردد.
        هر چه برنامه هایِ شخص منطبق تر با حقایق و امکانات و توانمندی هایِ مادّی و معنویش و نیز همسنگِ باورهایِ پسندیده یِ اخلاقی باشد ، درصدِ موفّقیّت و اجرایی شدنِ آن افزایش پیدا می کند.
        در واقع یک زندگیِ برنامه ریزی شده باعث می شود انسان به وضعیّتی از لحاظِ تمرکز و انسجامِ ذهنی و بالا رفتنِ میزانِ آرامش ، توجّه و دقّت نایل گردد که ناخودآگاهِ شخص هم به خدمتش درآمده و بصیرتی در بنیادی ترین قسمتِ وجودِ او پدید آید و رهنمود هایِ لازم برایِ رسیدن به موفّقیت را برایش چه با دانشِ شخصی و چه کمک گرفتنِ از تجارب موجود در عواملِ بیرونی تداعی و ترسیم و استنباط و استخراج کند.
        برنامه ریزی فرایندی برایِ رسیدن به اهدافِ منطقی است و بسته به فعّالیّت ها و گستردگیِ کارها می تواند بلند مدّت و کوتاه مدّت باشد.
        برنامه ریزی همچنین می تواند نقشِ مهمّی در جلوگیری از اشتباهات و لغزش ها و پیش بینیِ خطرات و کمبودها یا تشخیصِ فرصت ها و قابلیّت هایِ پنهان بازی کند.
        برنامه ریزی به ساختنِ آینده ای روشن و موردِ پسند تا حدودِ زیادی کمک می کند و پل و معبرِ تا حدِّ ممکن محکم و مطمئنی است بینِ وضعیّتِ کنونی یک انسان و جایی که شخص قصد کرده و می خواهد به آنجا برسد.
        برنامه ریزی و طراحی و سازماندهیِ اوضاع یعنی به دست گرفتنِ کنترلِ زندگی و اندیشیدنی حساب شده برایِ جبرانِ ناکامی ها در گذشته ، بهسازیِ اکنون و ساختنِ آینده به زیباترین شکل و نیز تعیینِ هدف و یافتن یا ساختنِ راه هایِ نیل به آن.
        برنامه ریزی یعنی تصمیم گیریِ حساب شده و قاطع در موردِ اینکه چه کارهایی برایِ دست یابی به اهدافِ پیش بینی شده لازم است انجام گیرد.
        برنامه ریزی همچنین یعنی تجسّم و طراحیِ وضعیّتِ مطلوب در آینده و یافتن و یا ساختنِ راه ها و وسایلی که رسیدن به آن را (وضعیّتِ مطلوب.) به شکلِ همه جانبه ممکن می سازد.
        برنامه ریزی پدیده ای است که می تواند بنابر مشخّصاتِ اموراتِ مختلف ویژگی هایِ انحصاریِ خود را داشته باشد و متناسب با هر کار شکلِ متفاوتی ازآن طراحی و سازماندهی گردد.
        برنامه ریزی نیز منعکس کننده یِ تصمیم برایِ ایجادِ تغییرات در یک زندگی و نشانه یِ تمایلِ شخص جهتِ پیشرفت و نیز پیشبردِ اهدافِ خود و رسیدن به مقاصدِ مدِّ نظر می باشد.
        واقعیّت این است که در زندگیِ پیچیده یِ امروزی بدونِ برنامه ریزی هایِ دقیق و حساب شده و منطقی اغلب امکان هیچ موفّقیّتِ چشمگیر و قابلِ توجّه ای وجود نخواهد داشت.
        تنظیمِ یک برنامه ریزیِ موفّق و سازنده و قابلِ اجرا مستلزمِ آگاهی از فرصت ها ، ارزش ها ، قابلیّت ها ، علایق و سلایق و روحیّات و خصوصیّاتِ انحصاریِ شخصی و اوضاعِ بیرونی و نیز داشتنِ دانش درباره یِ عواملِ بازدارنده و تهدیدهایِ آتی و شیوه یِ مواجهه با آنها می باشد.
        تصمیم گیری و داشتنِ هدف رکنِ اساسی و هسته یِ مرکزیِ هر حرکتی و در عینِ حال مبنایِ برنامه ریزی است چرا که نمی توان گفت برنامه ای تنظیم می شود مگر اینکه هدفی مشخّص و تصمیمی اتّخاذ شده باشد.
        هر انسان برایِ اجرایِ تصمیمات و نیز اجرایِ وظایفِ خود همواره با مواردی روبه رو می شود که می بایست پیشتر پیش بینی هایِ لازم را طیِ برنامه ای مدوّن در آن باره بنماید.
        برنامه ریزی از وظایفِ مهم و غیرِ قابلِ انکارِ هر انسان قبل از اجرایی ساختنِ یک تصمیم و یا مجموعه کارهایِ پیشِ روست و ارتباطی تنگاتنگ با موفّقیّت یا عدمِ کامیابیِ شخص در زندگی دارد.
        اگر نگرشِ مبتنی بر برنامه ریزی در سراسرِ زندگیِ انسان تسرّی یابد ، نوعی تعهّد به عملِ جاری بر مبنایِ تعقّل و تفکّرِ آینده نگرایانه و نیز عزمِ راسخ بر استمرارِ آن تا رسیدن به هدفِ منظورِ نظر ایجاد می شود.
        در واقع تحقّق اهدافِ شخصی و نیز اجتماعی مستلزمِ برنامه ریزی است و زمانی حرکتی با بیشترین ضریبِ اطمینان و کمترین نقص و ایراد به مقصد می رسد که به شکلِ حساب شده و سازمان یافته طراحی و سازماندهی و کارشناسی و براورد و بررسی شده باشد.
        نیاز به برنامه ریزی زمانی بیشتر جلوه گری می کند که انسان دریابد می بایست مترصّدِ آن باشد که منابعِ محدودِ خود را برایِ رفعِ نیازهایِ متنوع و فزاینده اش در ارکانِ مختلفِ زندگی به بهترین شکل و بسیار بهینه صرف نماید.
        فقط برنامه ریزیِ منطقی و حساب شده می تواند زمینه ای را فراهم سازد و این امکان را به آدمی بدهد که بتواند وقت و کارمایه یِ (انرژی) خود را برایِ به انجام رسانیدنِ کارهایِ روزانه و برداشتنِ گام هایِ مختلف جهتِ تحقّقِ اهدافش ، درست تقسیم نماید.
        برنامه ریزی این مهم را ممکن می سازد که آدمی با وقت و کارمایه یِ تحتِ اختیارش در یک روز بتواند به رتق و فتقِ تمامیِ اموراتِ دسته بندی شده اش برسد و از آنچه پیش بینی نموده عقب نیفتد.
        وجودِ طلاطم در سازمانِ جسمی ، روحی و روانی و نیز بروزِ تغییراتِ محیطی و عدمِ اطمینان از برقراریِ وضعیّتِ ایده آل هم بر ضرورتِ انکار ناپذیرِ برنامه ریزی می افزاید تا انسان بتواند تکلیفِ خود را برایِ حرکت نمودن در دراز مدّت مشخّص نماید و تبدیل به موجودی بی ثبات و باری به هر جهت نگردد که هر دم به سمتی و سویی متمایل و مجذوب شده و کنترلش را دستِ شرایط و وضعیّتِ حاکم و رایج در کانونِ زندگی می دهد.
        برنامه ریزی، فرایندی است برخوردار از مراحلِ مشخّص و بهم پیوسته برایِ یک خروجیِ معیّن در حرکتی منسجم و با سیستمی هماهنگ از تصمیم هایِ سنجیده و برآورد شده و منطقی.
        انسان نیز در واقع دستگاهی است در نوعِ خود خاص که با مجموعه ای از ابزار تجهیز شده و کارکرد و وظیفه یِ هر یک مشخّص گشته است.
        همانگونه که یک دستگاهِ میکانیکی و ساخته یِ دستِ بشر دارایِ سازماندهیِ مشخّص و مراحلِ تولید تا رسیدن به نتیجه ای معیّن و محصولی بسته بندی شده و مطلوب است ، ساختارِ وجودیِ انسان نیز نیاز به برنامه ای روشن و طراحیِ روندِ کار تا رسیدن به منظوری قابلِ توجّه و شکیل و قابلِ ارایه دارد.
        آدمی طیِ فرآیندِ برنامه ریزی به پیش بینی و تدوینِ فعّالیّت هایی می پردازد که لازم است جهتِ نیل به اهدافِ مدِّ نظرِ خود به شکلِ گام به گام و در روندی حساب شده صورت دهد.
        به عبارتِ دیگر در فرآیندِ برنامه ریزی به : چه چیزی ، کجا ، کِی ، چرا ، چطور و چگونه پرداخته می شود و پاسخ به این پرسش ها به انتخابِ مأموریت ها ، هدف ها و سپس اقداماتی برایِ نیل به آنها می انجامد که مستلزمِ تصمیم گیری و گزینش از میانِ راه هایِ مختلف است.
        برنامه ریزی تدبیر کردن است و شیوه و فرایندِ گام به گام و آنچه به تعریف ، ایجاد و ترسیمِ فعّالیّت هایِ ممکنی می پردازد که با نیازها، علایق و مواجه شدن با مشکلاتِ موجود یا آینده مطابقت داشته باشند.
        به عبارت دیگر، برنامه ریزی عبارت از فرآیندهایِ موردِ نیاز برایِ ایجاد و تعریفِ اهداف و انجامِ فعّالیّت هایِ اساسی جهتِ رسیدن به مقاصدِ مدِّ نظر ، مطابق با زمان بندیِ مشخّص است.
        برخی مزایایِ برنامه ریزی عبارت است از :
        1- آگاهی یافتنِ کاملِ انسان از اهداف و نیز نقشِ خود و مشخّص شدنِ منظور برایِ حرکت.
        2- اجرایی شدنِ تصمیماتِ تئوری و طراحی شده در ذهن.
        3- ایجادِ فرصتِ اجرایِ منظّم و متداومِ تصمیم هایِ انسان.
        4- افزایشِ احتمالِ تحقّقِ اهدافِ انسان.
        5- بهینه شدنِ وقت و انرژیِ انسان.
        6- پیش بینیِ شرایط و نیز حوادث و وقایعِ غیر مترقّبه.
        7- آماده تر بون جهتِ مواجه یِ منطقی تر با وقایع و رویدادهایِ جاری.
        8- استفاده یِ صحیح از امکاناتِ موجود.
        9- امکانِ سنجشِ میزانِ پیشرفت.
        10- بالا رفتنِ سطحِ تمرکز و انسجامِ ذهنی.
        11- بالا رفتنِ میزانِ توجّه و دقّت.
        12- بالا رفتن میزانِ بازدهیِ ذهن در کارِ استنباط و استخراجِ آگاهی و کشفِ راهکارهایِ راهبردی.
        13- گرفتنِ کنترلِ زندگی در دست و رسیدن به قابلیّتِ مدیریّت کردنِ خود.
        14- جلوگیری از بروزِ مشکلاتِ شخصی و پایین آمدنِ درصدِ خطا و لغزش.
        15- کاهشِ اضطراب و استرس و دودلی و بلاتکلیفی و تردید.
        16- بالا رفتنِ میزانِ آرامشِ درونی و افزایشِ راحتیِ خیال.
        17- افزایشِ انگیزه و امید به آینده.
        18- تقویّتِ اراده و اعتماد به نفس.
        19- فرصتی برایِ شکوفاییِ ذهن و نیز جهت گرفتنِ هدفمندِ آن سویِ مقاصدِ اساسی.
        20- بهره مندیِ بهینه از منابع و امکانات.
        21- مدیریّتِ راحت ترِ اوضاع.
        22- آمادگی یافتن برای مواجهه با مشکلات.
        23- پدید آمدن امکان جهتِ حرکتِ همه جانبه در ارکانِ زندگی.
        24- وصولِ آسانترِ محصول.
        البتّه برایِ پروسه یِ برنامه ریزی چالش هایی هم مطرح می گردد که از جمله یِ آن عبارتند از :
        1- محقق نشدنِ پیش بینی هایِ اعمال شده و آسیب دیدنِ اعتماد به نفس.
        2- وجودِ عواملِ پیش بینی نشده یِ همیشگی که تمامِ رشته هایِ انسان را پنبه و طراحی هایش را نقشِ برآب می کند.
        3- تغییرِ تصمیم گیری ها و نیز دیدگاهِ انسان درباره یِ روندِ حرکت و ناکار آمد شدنِ برنامه یِ طراحی شده.
        4- ایجادِ محدودیّت در زندگی و پدید آمدنِ حسِّ در قید و بند بودن.
        5- خشک و بی روح شدنِ زندگی و پدید آمدنِ محیطِ سازمانی.
        همانطور که مشاهده می شود برخی از مواردِ ذکر شده به حق (مواردِ 1 و 2 و 3 .) و البتّه با تغییرِ نگاه یا گسترشِ بیشترِ آگاهیِ انسان درباره یِ زندگی و نیز اهمیّتِ برنامه ریزی می تواند برطرف گردد و بعضی هم ناشی از عدمِ عادت به روندی سازمان یافته و طراحی شده در رتق و فتقِ امور و سر و سامان دادن به اوضاع می باشد.
        انسانِ امروزی اغلب با داشتنِ برنامه ریزی به عنوانِ اصلی مهم و اساسی در زندگی بیگانه و مدّت هایِ زیادی از عمر را بدونِ داشتنِ طرح و سازماندهیِ جدّی سپری ساخته است ، لذا پذیرفتنِ آنی و بی دغدغه یِ آن حتّی پس از آگاهی یافتن از نقش و اهمیّتش مثلِ هر تغییرِ دیگری برایِ او سخت و طاقت فرساست و تا عادت کردن به آن و عادّی شدنِ اوضاع لازم است شکیبایی پیشه نماید.
        در آخر آنچه مهم است اینکه برنامه ریزی امری بسیار مهم و اساسی می باشد و از جمله ابزارهایِ بنیادی در جهانِ هستی (زیرا دستگاهِ آفرینش به عنوانِ الگویی پیشِ چشمِ انسان نیز بر اساسِ تظم و ترتیب و نیز با برنامه ای مشخّص در کل و جزء اداره می گردد.) و انسان به هر صورت برای رسیدن به پیروزی هایِ چشمگیر و بالا بردنِ سطحِ درجه و مقامِ خود در زمینه هایِ مختلف لازم است بتواند جهتِ برخورداری از مزایایِ این کلیدِ گشایشگر و رهگشا و پذیرفتنِ آن در زندگی تمامِ سعی و تلاشِ خود را بسیج نماید.
        پایان.

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۸۲۹۰ در تاریخ يکشنبه ۲ مهر ۱۳۹۶ ۰۲:۰۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3