جمعه ۲ آذر
نوشته ها و رودخانه ها...
ارسال شده توسط یاسر رییسوند(پاییز) در تاریخ : سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۱۹
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۶۳ | نظرات : ۰
|
|
نوشته ه و رودخانه ها
ازبرای گل م...
در هنگامه ای که فراق شکیبایی را درمینوردد و عاشق و معشوق در این سختیهای شورانگیز و التهاب آور و که دمادم سوز خلوت و دوری طراوت و شادابی،لبخند را بر روی لب می خشکاند ،به ناگاه در قشر زیرین این احساس دلتنگی بیهنایت عشق متعالی و پاک ،نوشته ای چه دلنویسه و چه غزل روییده میشود که سرچشمه اش قلب عاشق و معشوق و کلمات شفاف و زلال و پرنور بهمراه تعبیراتی غم انگیز و در نهاد شعف آور ،پر گریه ،پر سوز و گداز و...
حال این سرچشمه گوارای این نوشته ها ،همان سرچشمه ی رودخانه های جاری بر دشتهای سپید هستند که در پیچ و خم گذرگاهها گاهی سنگلاخ است و گاهی آواز قناری محزونی است و گاهی حکایت از سرسبزی سبزه زارهای کنار این رود جاری و رونده که در این گردش و گذار تا به اقیانوس رسیدن و وصال چه ها این رودخانه ی زلال و روشن نمیبیند و چه ها بر سر ش که نمیگذرد....
وقتی که سرچشمه در التهاب است این رودخانه همه اش التهاب است و شیب های تندی که در دره های عمیق روزگاران و تقدیر با نهایت توان می کوشد که بنمایاند در این گذار سخت ،طاقت فرسا ،اقیانوس است که در این تلاطم سهمگین فریاد رس است گرچه ممکن است آدمیان سد هایی بر سر گذار این رودخانه ی نحیف م نالان ساخته باشند باز دل بزرگ ش دل از وصال بر نمیکَنَد و در گذار زمان و اشکهای آسمان دیوار این سدهای ساخته شده را رخنه کرده و دیری نمیپاید که جریان به جریان میپیوندد و رهسپار مقصد.
در این گذار پیوسته که هر ناملایماتی بیشتر بر اراده ی راسخ این رودخانه ی در راه یار می افزاید ،روزگار در میابد که تا این سرچشمه و آسمان هست نمیتوان آنرا از این شوق رسیدن باز داشت،نمیتوان در پشت دیوارهای بیروح سد ها و موانع رودخانه را که سرشار از وصال است متوقف کرد و در این مقال است که تقدیر در میماند و در برابر سرچشمه ی زلال آن تاب نمی آورد.....
آری در این رودخانه ی زیبا که با توجه به هر مکان و زمان و هر حالت روحی خود و سرچشمه ،کلمات و تعبیرات ماهیان شناور در آن را میتوان با درنظر گرفتن موارد مذکور رصد کرد که زیبایی این ماهیان رنگین و زیبا در کدام جایگاه و منزلگه که بر سر گذار بوده است خلق شده است،رشد و نمو کرده است و چقدر این ماهیان بقا را در خود جای داده اند و تا کجای این مسیر پیچک وار این رودخانه ی جسور دوام می آورد که با خلق تعبیری دیگر مفاهیم را واگذار میکند،،،..
گاهی بعضی هایشان تا چند ین سال همره این ره صعب و شیرین رودخانه زندگی میکنند مانند دلتنگی،آغوش،دیدار،بوییدن،گریستن،نگریستن،نوازش ،و....که بسته به همان سرچشمه ،دوام حیات این تعبیرات تعیین میشود.
گاهی تعبیری بمانند غم ی ماندگار ،دلتنگی بسیار ،بیداد میکند که با توجه به سرگذشت غزلسرایان پارسی زبان،چه تشبیهی عینی تر و واقعی تر از استادم شاعرم شهریار.....که محزون و مغموم این تعابیر را تا واپسین دَم آخر با یار ،در گذر این رودخانه ی احساس عمیق و نهایت دوست داشتن متعالی انسان بودن،در خود ماندگار یافتند....
وقتی دیگر که سرچشمه فوران میکند و میشوراند تمام لایه های زیرین قلب،و آسمان در هم می غرّد و باران رودخانه را سیراب میکند،آندم است که هر تعبیر دمادم در این گذار مفهومی نو تر تازه تر می یابد و مقاوم ترین تعبیر در این عزیمت پر عظمت رودخانه تاب نمی آورد و جریان رود نیز پر شور و شرر تر از هر زمانی بسوی آغوش یار بیقرارتر از هر بیقراری،و بی تاب تر از هر مضطری،پیش میرود و هر ناملایماتی را در خود شناور ساخته و زیباترین تعبیرات و مفاهیم را بدان عطا میکند و در این شور حال است که غم و شادی در راه رسیدن زیباست ،.باران چشمان معصومانه زیباست ،لبخند شیرین زیباست،.بیداری و خوابیدن در التهاب مفهوم ضیافت باشکوه عاشقانه می یابد و هر تپش مضطر قلب ،زیباترین آوای سمفونی نواخته نشده ای است که فقط یار و دلدار میشنوند و نهایت زیبایی در آن لحظات خلق میشوند و با وصال رودخانه دیگر از شوق و اشتیاق ،یار همان دلدار است،و دلدار ،همان یار.
یاسر
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۷۰۷۳ در تاریخ سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۱۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید