يکشنبه ۲۷ آبان
پراکنده گی یا کثرت
ارسال شده توسط همایون فتاح(رند) در تاریخ : سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۱۲
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۴۰ | نظرات : ۲
|
|
آورده اند که عالم در عین پراکندگی است،که خالقش بدان مبادرت ورزیده بسبب جود وسخایی که برخلقتش بالاخص آدمی روا میداشته است.واز آنجا که اراده اش برآن بودپس با کن فکنش بدان جامه ی عمل پوشاند ودر طرفه العینی حق تعالی فرمود باش پس شد وعملی گشت.وعالم منتشر گردیدو انتشارش تا بینهایت لایتناهی مستقرگردیدومنظوم کایناتی بینهایت و بینظم شکل گرفت،چنانکه اهل کاوش رابه وادی بهت کشاندوبرآن عظمت بیکران کاینات وحیات وهستی سرتعظیم فرو آورد واهل مکاشفه را در طول تاریخ به ارایه ی نظریات متعددی گماشت نظراتی که نشان از سردر گمی وتناقض بود همواره ابراز گردید چنانکه کاینات را هم منطبق با نظمی موزون ومنظوم درراستای حرکات کواکب دانست وبغیرازاین را نمیتوانست متصور بیندچراکه نبود نظمی دقیق در چرخش سیارات وحرکت کواکب ودر کل نبود این نظم بمثابه ی انهدام عالم ومتلاشی گشتن هستی میبوده است اینست که نظرات کثیری از اهل کنکاش را بسوی خودکشاندکه کم کمک باتکامل واسباب وادوات علوم آنان را به مشاهده ودر نهایت اثبات کشاند چنانچه با ظهور علوم تابکنون مشهود وغیر قابل نفی مینماید واز سوی دیگروسعت لایتناهی کاینات وهستی باتوجه به علومی که در ادوار مختلف تا بکنون بکمک نبوغ شتافت ومنجرگردید که آنان را بغوربیشتری در کل کهکشانها وادارسازدوبه شناخت بیشتری اهل علم رارهنمون گشت ومنظومه های دیگربواسطه ی اسباب علوم بر علما ودانشمندان عارض گرددوالبت مکشوف که حاصل آن نیز چیزی بغیر از همان بهت منظومین نبود نه اینکه در تضاد با آن باور چه ایندسته نیز از دانشمندان واهل علم بوده وبرآن صحه گذاشته بودند ودر منظوم بودن اساس هستی ومدارات وحرکات کواکب شکی نمیداشتندوپیش ازاین وحتی خیلی پیشتراین جریان را برقوانین منطبق میدیده اند تا اینکه بر نظریه ای ماننده باشداما اینگروه از اهل علم را به نگرش از زوایای کثرت کشاند ودرنیجه اینان نیز باتوجه به استقرار همین کواکب ووجایگاهشان و اشکال مختلف ومتعدد بینهایت ازکل هستی که مشتمل بر کهکشانها و منظومه های بیشماربی حدومرزباشدبرآن داشت که عالم را در عین پراکنده گی بیندوچون در ترسیم اندکی از آن لایتناهی برآمد همه وهمه را در شکل وشمایلی همچون خوشه های انگور وبی نظم بیند که آنگروه را نیز همچون اینان به تأییدی محض کشاندپس تمامی اهل علم و مکاشفه را متفق القول گردانید چنانکه عالم و کل هستی وکاینات را هردوگروه هم بانظمی دقیق دیدند وهم درعین بی نظمی که البت حقیر دراین مقال بدنبال منظوم بودن یا پراکنده بون کاینات ویا بینظمی آن نیست چه آندوگروه برحق گفته اند گرچه حقانیت آنان میتواند بگونه ای دیگر بیان شودباز نه اینکه برضد ودر تضاد بااینان بل با زبانی ونگرشی وبیانی از دیدگاه و دریچه ای دیگرچیزی که حقیررا دراین مقال بدینجا کشاند آنست که به بیان واژه ی پراکنده گی عالم پردازدواژه ای که نقل مجلس بزرگان علم وعلوم گردید چنانکه بی تامق واژه ی مذکورلب مطلب قرارگرفت ودرمباحث مختلف والبت خاص فلسفه ونجوم وبسیاری دیگرمطالب ترویج یافت وبتقریب از زبان بسیاری اهل فضل برآمد بدون اینکه حتی در پاورقی اش چیزی بگنجاند ودر مبحثی حتی مکرراعرضه میشد واین حقیر را منظور بدین واژه بود نه اینکه عالم را پرکنده نبیندکه آن امری واضح مینمایدکه تشکیکش نباشد بی شک بل با واژه پراکندگی مارا کارهاست نه درمقام فلسفه ونجوم ودیگرمقال که حقیقت آنست که ما که ایم وماکجا و نجوم و فلسفه کجاحقیر بعنوان کوچکترین کوچکهای نه اینکه مباحث علمی و تحقیق بل از آنجا که طالب میآید درمباحث کلامی و مقال تفکر واندیشه که کوچکترین جویندگانش بیش نیست برآنست از نظرگاه خویش وحقارت خویش در آن پاورقی از مقوله و واژه پراکنده گی چیزکی بگنجاندوآن اینست که شاید بهتر باشد که این مطلب را بدینگونه عرضه بداریم که دست صانعش و پدید آورنده وخالق وآفریدگار کاینات را وهستی و عالم را پراکنده گردانید ودر کل بپراکنید نه اینکه بگوییم عالم در عین پراکنده گی است ومنتشر وپراکنده گشت چه واژه ی پراکنده گی فی النفسه ودرونش حامل نوعی عدم اشراف باشداشراف از محل استقرارواز قرارگیری کواکب و سیارات در موقعیت وجایگاه هرکدام در جای از پیش تعیین شده ی خودشان وباز واژه ی پراکنده گی بمعنای انتشار است و پخش گردیدن پخش گشتنی که اکثریت بتقریب دانشمندان آن پخش شدن را حاصل انفجاری میداند که در آغاز خلقت بوده است که بطبع هیچ پخش کردنی یا پخش شدنی نمیتواند نشانه ای از دقت واستقرار وترتیب وترکیب قرار گرفتنی موزون ومنظوم در دل باشدش ودر محتوا و مضمون خویش بی نظمی را داراست که باتصادفی بیاغازید والبت تصادف وانفجار وپخش گشتن واینگونه مقال نعوذبالله سخن از عدم آگاهی کند عدم اشراف وآگاهی از ترتیب واستقرار از سوی خالق ووآفریدگار که اگر متعصب صرف نخوانندمان بهتر وخوش تر آن بود که گوییم صانع ودستی که مبادرت ورزید به ایجاد خلقت گرچه در هر صورت هرآنچه گوییم هموست ودرکل این نبود که ودر ذات اقدسش عدم اشراف و عدم آگاهی نعوذباالله بودکه همه وهمه دقیق ست و اشراف ودقت نظر چنانکه وجوداقدسش را مشرف در تمامی اموردانسته اند حتی جزییات متشکله ی این اموررا که بارجوع به موأخذمیتوان به صحت این کلام دست یافت ودر طول تاریخ بشریت ازسوی اولیا وانبیا بکرات آورده شده ...هیچ برگی می نیفتد از درخت...بی رضا و امر آن سلطان بخت...از دهان لقمه نشد سوی گلو ...تا نگوید لقمه را حق کادخلوا...پس روا نباشد اهل فضل را که دیگر بار سخن از پراکندگی عالم برانند چه سهوا خالقش را نعوذبالله از مقام اشراف کمی فروتر بداندوباز بهترواژه ای که از حقیری چومن ارایه میگرددآنست که منبعد بجای آنکه بگوییم حیات وهستی در عین پراکنده گی خلق گشته بهتر وخوشتر آن بود که گوییم حیات وهستی در عین کثرت است یا واژه های متعدد دیگرچون تنوع وامثالهم چه برعکس واژه پراکنده گی این واژه های دیگر اتفاقا بنوعی حامل اشراف ودقت نظرنددقت نظری از منظورنظرمنظور نظری که با اینهمه دقایق رواداشته مثبوت که در همه امور جاری ساخته ، نمیتوانست برآن اشرافش نبوده باشد....هرچه میگویم تو مغز آن بگیر
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۷۰۷۱ در تاریخ سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۱۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید