سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بداهه آزاد!
        ارسال شده توسط

        رضا نظری

        در تاریخ : شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۳۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۱۹۶ | نظرات : ۱۳۳

        سلام و عرض ادب خدمت دوستان و سروران عزیزم
        هفته ی گذشته دوست جوانی را از دست دادم، بسیار ناگهانی، یک دوست خوب،  جوانی که خوب می خواند و می نوشت، موسیقی ، سینما و تئاتر را خوب می شناخت، بیست و دو ساله بود و داروسازی می خواند، امید بسیاری داشتم که بعد از پایان تحصیلاتش آثار خوبی از او بینم و بخوانم...
        اما...
        این هفته دوست دارم از  «زندگی» و «مرگ» بگوییم
         
        زندگی
        مرگ
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۶۵۸۱ در تاریخ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۳۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۰۱
        مرگ ، شاخه ی شکسته زیتون است. ــــــ
        و زندگی برکه ای
        با ماهی قرمز در انتظار مرغ ماهی خوار.
        پ.ن
        پرچم صلح را نمیشود میان آب نگاه داشت.!

        ممنونم حضرت استاد نظری عزیر سپاسگزارم از قلب خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        و همچنان از خداوند منان خواهانم روح دوست گرامیتانرا با صالحین محشور نمایند یا رب خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        * استادم قابل ذکر می دانم شما بزرگوار صلاحیت اینرا دارید هر عزیزی که بهترین بداهه را سرودن در پایان به ایشان از طر ف خودتان یک ماه اشتراک سامانه شعرناب تقدیم و به این جانب ابلاغ کنید تا سراپا در خدمتتان باشمخندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۴۵
        عرض تسلیت استاد بزرگوار خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۴۶
        مرگ آغازی ست بی پایان...
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۴۷
        زندگی شمعیست
        که ناگاه
        فرشته مرگ
        بافوتی
        خاموشش می کند!
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۴۹
        گناه باغ چیست
        که سراسیمه
        خزان مرگ
        در گیسوی درختانش می پیچد بی پروا!
        عليرضا حكيم
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۳۴
        درود بر شما آقای نظری
        خداوند روح دوستان را شاد کند
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۲۷
        خندانک خندانک خندانک
        سلام استاد
        من هم تسلیت عرض می کنم فقدان دوست عزیتون رو
        ان شاالله که خداوند صبرشوبهتون بده
        روحشون شادوقرین رحمت ومغفرت الهی باشه
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بادرد به دنیا آمدم

        در آغوشش قدکشیدم

        ویک روز ابری


        بروی دستانش


        جان خواهم داد!!


        روی قبرم بنویسید

        (مرگ پایان کبوترها نیست)


        مرگ پایان سپید درد است


        درنگاه عاشق یک شاعر
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۳۳
        درود جناب نظری
        کمترین بار ها گفته:
        مرگ امید زندگی است
        بدون مرگ زندگی معنی ندارد
        راستی اگر حضرت مرگ نبود چه میشد؟
        الهی صد سال دیگر زنده باشی
        و سالم و دلخوش بسرایی
        خرم و خوش باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۵۲
        درود بر استاد نظری بزرگوار
        خدا رحمتشون کنه تسلیت این حقیر رو قبول کنید
        دل و دماغ آدم به شعر نمیره مرگ جوون سخته اونم اگه رفیق باشه

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۵۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۱۳
        سلام بر برادر ادیبم
        انا لله و انا الیه الراجعون
        خداوند ایشان را با علما و صالحین محشور نماید .
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زندگی با مرگ معنا می شود
        نور در امید پیدا می شود
        میوه ی صبر و تلاش و پشتکار
        می رسد ،تا صبح فردا می شود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۵۶
        درود بر جناب نظری بزرگوار
        درگذشت دوستتان را تسلیت می گویم روحشان شاد خندانک خندانک

        زندگی بر مرگ گفتش مرحبا
        مرگ من آید شدم یکسر رها

        دستهایم در اسیری بسته بود
        می رسانم من تو را تا انتها

        مرگ نشناسد کسی پیر وجوان
        می برد هم ناشناس و آشنا

        خندانک خندانک خندانک
        سپاس از شما خندانک
        معصومه عرفانی (عرفان )
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۳۹
        سلام عزیزان من هم به جناب نظری و خانواده محترم آن جوان از دست رفته تسلیت میگویم تا بوده چنین بوده مرگ هم زندگی دوباره ای است
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        مرگ می آید سراغت هر دمی آماده باش
        زندگی یک لحظه ای را بیش نیست ای همرهان
        خندانک خندانک


        یدالله عوضپور    آصف
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۰۸
        درود بر داداش رضای خوبم
        ابتدا فقدان این دوست خوب را به سوگ می نشینم
        اما بعد
        از این لحظه شروع میکنم به نوشتن بصورت فی البداهه
        هرچه آمد لطفا برماببخشایید

        زندگی دردی ست با جانم عجین
        گاه تلخ است و گهی چون انگبین

        یک دمی سازد مرا امیدوار
        یک دمی خواهد مرا زار و غمین

        با وجود این همه شیب وفراز
        هرنفس مرگ است اورا درکمین

        پس نه درشادیش باید شاد بود
        و نه در غم چین افتد بر جبین

        زندگی صید است ومرگ اندر پی یش
        همچو صیادی بوَد صبح و پسین

        میدوستمت فراوان خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۲۱:۴۶
        می شود با زندگی قیمت گرفت
        تا برای برتری فرصت گرفت
        شوق پرواز و رسیدن تا خدا
        بال های آرزو قدرت گرفت
        مرگ در نزدیک ما در می زند
        کیست از او یک زمان مهلت گرفت؟
        چشم ما پر شد به نیرنگ و ریا
        گاه زرق و برق و گه شهوت گرفت
        بهترین انسان در این دنیا کسی است درکمک کردن ز ماسبقت گرفت
        زندگی بی مرگ پوچ است و تباه
        شعله ی دوزخ و یا جنت گرفت
        راه پر شیب و فراز زندگی
        باید از دستان او نصرت گرفت
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۵۳
        ﮐﺎﺵ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺮﺳﺪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﻓﺼﻞ ﺧﺰﺍﻥ
        ﯾﺎ ﮐﻪ ﺁﻫﻢ ﺑﺰﻧﺪ ﺑﺮ ﺩﻝ ﻧﺎﻣﺮﺩ ﺯﻣﺎﻥ


        ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﭼﺎﺭﻩ ﯼ ﻫﺮ ﺩﺭﺩ ﻭﻏﻢ ﺍ ﺳﺖ
        ﮐﺎﺵ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺷﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻔﻘﺎﻥ


        ﺑﺨﺖ ﺑﺪ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﺭﺍﺯ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﯽ
        ﺷﺪﻡ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻧﻤﺎﻫﺮﺷﺐ ﻫﺮﺷﺐ ﻧﮕﺮﺍﻥ


        ﺩﺭﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺑﻪ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﻢ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﺍﻫﻞ ﺷﺪﻧﺪ
        ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﺷﺪﻡ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﻫﺮ ﺯﺧﻢ ﺯﺑﺎﻥ


        ﺷﯿﺮﻩ ﯼ ﻋﺸﻖ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪﻡ
        ﺗﺎ ﮐﻪ ﺍﻫﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ ﻗﺎﻟﺐ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩﮔﺮﺍﻥ


        ﺩﻝ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺖ ﺍﮔﺮ ﺷﻌﻠﻪ ﯼ ﺍﻥ ﺑﺮﺧﯿﺰﺩ
        ﺍﺗﺶ ﺍﻓﺸﺎﻥ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺫﻭﺏ ﮐﻨﺪﻧﺼﻒ ﺟﻬﺎﻥ


        تقديم بااحترام
        زهراضيایی خندانک خندانک خندانک
        لیلی
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۳۸
        با سلام
        تسلایت نمی دهند نه سلام ها ونه سکوت ها
        به خلسه ای روح شان در ارامش باد خندانک
        ==============
        قسمتی از مرثیه ای که برایدوست عزیمدر سوگش نوشته بودم تقدیم تان می کنم
        خالی شده از عطر نفس های تو
        این آبی پریده
        آن جنگل بی جان
        در بندر اتاقم
        دفتر شعرت را می بندم
        در اتاق را می بندم...
        خندانک
        لیلی
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۴۶
        اتاق عطری نداشت
        و رنگ مرگ
        از دیوارها بالا رفت.

        عقربه های ساعت
        به وقت گلهای گلایول زنگ می زنند
        بداهه خندانک
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۱۹
        درود برادر فرهیخته ام خندانک
        برای شادی روح دوستتان دعا می کنم خندانک خندانک

        اما در مورد موضوع بداهه سرایی این هفته...کمی سخت است گرچه در ظاهر ساده به نظر میرسد..

        دی ماه همین امسال چهارمین سالگرد آسمانی شدن پدرم بود...
        این بداهه را عصر همان روز نوشتم :

        زیر باران مانده ام تنهای تنها خیسِ خیس
        پابرهنه بی خیال سوز و سرما خیسِ خیس
        مانده ام شاید نبیند چشم خیسم را کسی
        از غروب رفتنِ تو تا به حالا خیسِ خیس
        یاد دارم آخرین دیدارمان دی ماه بود
        زیر باران کوچه ی دلواپسی ها خیسِ خیس
        حرف دارم از همانها که نگفتم سالها
        با خیالت مثل یک دیوانه اینجا خیسِ خیس
        خوب میدانم سحرگاهان نمی ارد دوام
        جسم سردم زیر این باران غمها خیسِ خیس
        بسته می گردد کتاب زندگی با مرگ تو
        چشمم اما باز تا پایان دنیا خیسِ خیس...

        سپاس خندانک
        نیره ناصری نسب
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۵۶
        آغاز هر بهار
        پایانش مرگ است
        پایان هر زمستان
        آغازش زندگیست
        خندانک
        نیره ناصری نسب
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۵۷
        این هم از مولانا :
        آزمودم مرگ من در زندگیست
        چون رَهم زین زندگی پایندگیست
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۱۱
        میخورند و میبرندو می چاپند
        دسته ای که می کنند بالندگی
        اکثریت زیر بار فقر و زور
        می کنند از بهر آنها بندگی
        زندگی این است گر ما دیده ایم
        مرگ باید گفت این یا زندگی
        خندانک خندانک خندانک
        خوجه خرسه
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۳۱
        تمام دشتهای پر ز پوچ ِ سیاره ی هوس را
        گشته ایم
        لا به لای تمام هرزگی های علف
        رازهای هرچه گل
        بر اتحاد های مزدوج
        با تماشای صورتکهای پنهان ایگرگ
        وز رموز ساریِ رگ ِ خوابِ در
        ایکس ها
        بریده ایم، سرخ ترکه ای
        ازتعصبِ یک درخت که او
        بر گوشوارهای بودنش با رقص برگ
        میان ِ شاخه هاش تخمی مشعشع و سپید
        کز حرارت تبسمی
        ققنوس میشود
        پرواز می کند
        پر می کشد!
        تا ، نشته بر ذهن ِ پنهان ِ بته ای
        رسم در کهکشانِ وحشی ای
        با طعم ِ وزوزی ترش و ملس

        ترانه آی به ریتم
        آی زرشک
        آی زرشک
        آی زرشک
        نقش در هیولای تبسمی
        در رخسارِ هرچه هست
        هرچه نیست
        هرچه هیچ
        هرچه پوچ

        به تاوان هرچه رنج و هرچه درد
        هرچه بی نتیجه کار
        هرچه نامرادی و توجه ای بغیر ذیل نفع
        به تاوان ِ چرخه های ظلم و میدان ِ داد

        به تاوان مهرها و جور های در جواب
        زخمها و دخمه ها ی وخیم
        وز درک معانی ای فخیم
        تبسمی چو خورشید را
        بر لب چشیده ایم

        ما !!!!!
        سیاره هایی
        به نام آدمیم
        در غروب
        بیژن آریایی(آریا)
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۲۰
        درود بر شما کاگه
        خدا بیامرزدش و بقای عمر بازماندگانش داداش
        امید مرادی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۵۴
        دیر رسیدم ولی مینویسم انقدر که خسته شوم از زندگی که نه ، از مرگ...
        روحش ارام ...یه ماه پیش منم دوستی را از دست دادم او که خودش خواست برود ... روحشان ارام خندانک خندانک
        امید مرادی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۵۶
        خود سوالی بود
        خواب،
        زندگی بود
        هم مرزِ مرگ؟
        یا مرگی در همسایگیِ زندگی؟
        امید مرادی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۵۸
        زندگی یا مرگ
        مانده ام کدام را برگزینم
        ماندن یا نماندن
        این است سوال من...
        امید مرادی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۰۱
        نزدیک بود
        آنقدر نزدیک
        که زندگی ام را مرگ آلود میکرد،
        این دردِ بیدار و گنگِ شب آلود...
        بیژن آریایی(آریا)
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۰۹
        ای اجل ای بی مروت از چه بردی یار من
        از سنگین کرده ایی اندر رفاقت بار من
        بی وفایی؛بی وجود و عاری از مهر و وفا
        بهر من گو از چه تو اینگونه کردی کار من
        خندانک
        علی   صادقی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۲۱
        رباعی ...((یا صاحب الزمان))..............

        یارب بنگر که من چه رویی دارم...!!!؟
        مرگم مرسان که آرزویی دارم...!!!
        در گلشن زندگی ٬پر ازخارم ٬لیک...
        بر دل زشمیم یار ٬بویی دارم./
        خندانک
         موسی عباسی مقدم
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۳۹
        خداوند دوست عزیز ودانش دوست وهنرمندتان را بیامرزد
        زندگی گاهی تمام پرده هارا می درد
        مرگ می آید دوباره آبرورا می خرد
        میش عمرآدمی از مرگ هی پس می کشد
        مرگ گاهی بره اش از اوجلوتر می چرد
        بداهه خندانک خندانک خندانک
        محمد رحیم کاظمی
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۳۰
        روح دوست درگذشته اتان شادباد انشاءالله
        راستی چقدر خوب است مرگ
        وقتی جهان را ازته استکان می بینی
        صدای عزیزانت را باسمعک
        وقدت چنان خمیده می شودکه نوک بینی ات به زمین می ساید(!
        شادوسلامت باشید انشاءالله خندانک خندانک خندانک
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۳۱

        با سلام و درود فراوان خدمت استاد نظری عزیز خندانک
        وبا تشکر فراوان از همّت والای ایشان در برپایی بزمِ بداهه:

        زندگی را مرگ معنا می دهد
        مرگ؛ مفهومی به دنیا می دهد
        بی حضور مرگ کِی دیگر حیات
        مز ّه ای در کامِ جانها می دهد؟

        برادر ارزنده و متعهدم جناب نظری؛
        روحِ دوستِ خوب و از دست رفتۀ شما قرین رحمت الهی باد خندانک
        خداوند به شما و سایر دوستان و آشنایان و بستگان این جوانِ شایسته
        در فراقش صبر و اجر مرحمت فرماید خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۵۷
        مرگِ تو در دل آتشِ حسرت به پا کرد
        دل را بـه طـوفـــــانِ بـلاهـــا مبـتـلا کرد
        چون دانه ای امّا تو می رویی دوباره
        گر چه ز شاخِ زنـدگی مرگت جدا کرد
        *
        عرضِ تسلیتِ مجدد خدمت شاعرفرهیخته جناب نظری عزیز
        با آرزوی صبوری شان در این مصیبت بزرگ و در این امتحان الهی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۲۰
        هر مرگ راهی سـویِ نوعی از حیات است
        در کامِ مومن خوب و شیرین چون نبات است
        در زنــدگـی غـــافـل اگــر بــاشی ز مــرگـت ؛
        در لحظۀ مردن نصیبت کیش و مات است

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۱۸
        از مـرگ تـرسی در دلِ شیـدا نبـاشد
        چـون زنـدگی بـی مرگ با معنـا نباشد
        بی مرگ از زندانِ تن کِی میتوان رست؟
        وین قطــره را راهی سویِ دریـا نباشد
        خندانک خندانک خندانک
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۰۹
        مرگ و زندگی باهم ؛ خوشنـوا و موزونند
        گاه نغمه ای شادند؛ گاه سخت محزونند
        در کنار هم؛ باهم؛ رنگ و جلـوه ای دارند
        همچو رازِ سربسته؛مثلِ سحرو افسونند
        خندانک خندانک خندانک
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۵۱
        هرنفس با مرگِ خود خـو می کنم ؛
        چون گُلی پیوسته اش بو می کنم
        تا شدم سرمست از بویِ خوشش؛
        بــاز ؛ ســــــویِ زنـــــدگـی رو می کنم

        خندانک خندانک خندانک
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۱۷
        مرگ دائـم روز و شب در می زند
        بـــر بســـاطِ زنــدگــی ســـر می زند
        هــر زمــان آمـاده بـاشی می دهد
        نــــاگهــــان بــــر سیـمِ آخـر می زند

        خندانک خندانک خندانک
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۳۰
        در وحشت و هـراسِ مُردن چرا اسیـری؟
        آن به که قبـلِ مرگت؛ با میلِ خود بمیری
        آغــازِ زندگــانی ست؛ این مــرگِ اختیــاری
        زآن پس به نفسِ سرکش فرمانده و امیری

        سلام و درودی مجدد خدمت همۀ یارانِ همراه خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2