قیصر شعر فارسی
حرف های ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی!
وقت رفتن است.
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه باخبر شوی،
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود.
آی ...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود.
این ابیات بیانگر روحی نا آرام است که در کالبد خاکی قیصر نمی گنجد او همواره آماده ی سفر بود. و دلتنگی هایش را هر غروب در باد فریاد می کرد.همانگونه که گفته بود:
مثل میهمان سر زده
پا به راه و بی قرار رفتنم.
رفت و ما ماندیم و دلتنگی هایمان در هجوم بادهای بی امان! و شاید دفتری از دردهایی که هرگز متولد نشد.بی گمان دلتنگی هایش را باد در سپیده دمان هر اردی بهشت زمزمه خواهد کرد.
ها !!!
قاف
حرف آخر عشق است.
آنجا که نام کوچکت
آغاز می شود.
قیصر از جنس دردهای مردم زمانه بود. خودش می گفت :
(( دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی نام هایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند.
من ولی تمام استخوان بودنم،
لحظه های ساده ی سرودنم،
در د می کند.))
همواره ساده می سرود، ساده می گریست ،ساده سایه های سنگ را ،بغض ناتمام واژه را روبروی آفتاب و آینه آه می کشید و می سرود.
ساده حرف زدن یا ساده شعر گفتن برای رسیدن به این جایگاه کافی نیست. این را همه می دانند که قیصر ساده حرف می زد اما استوار و محکم و به غایت زیبا !
همه ی شعرهای قیصر تقریبا- چنین جایگاهی دارند. قیصر خودش یک شعر بود. شعری به مفهوم واقعی که بر دل ها تا ابد نشست و دل را به تلا طم آورد.
آثار استاد زنده یاد قیصر امین پور:
تنفس صبح و در کوچه های آفتاب 1363/توفان در پرانتز و منظومه ی ظهر روز دهم 1365 / مثل چشمه مثل رود 1368 /بی بال پریدن و گفت و گوهای بی گفت گو1370/
آینه های ناگهان1372 / به قول پرستو 1375 /گل ها همه آفتاب گردانند1380 /شعر کودکی 1386 / دستور زبان عشق 1386
تولد و پرواز آخر:
تولد دوم اردی بهشت 1338 شهرستان گتوند از توابع دزفول خوزستان / وفات:سه شنبه هشتم آبان ماه 1386 در حوالی ساعت سه بامداد بیمارستان دی تهران و سر انجام در زادگاهش گتوند به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
بی گمان خاطره اش تا به ابد بر دلمان خواهد بود.
نوشته ی بهزاد چهارتنگی ( زاهد )