سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بریده ای از کتاب لیلی نام همه دختران زمین است
        ارسال شده توسط

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        در تاریخ : يکشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۴:۰۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۹۲ | نظرات : ۰

        خدا گفت : زمین سردش است . چه کسی می تواند زمین را گرم کند؟ لیلی گفت: من خدا شعله ای به او داد. لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت. سینه اش آتش گرفت. خدا لبخند زد. لیلی هم خدا گفت: شعله را خرج کن. زمینم را به آتش بکش لیلی خودش را به آتش کشید. خدا سوختنش را تماشا می کرد لیلی گُر می گرفت. خدا حظ می کرد. لیلی می ترسید آتشش تمام شود لیلی چیزی از خدا خواست. خدا اجابت کرد مجنون سر رسید. مجنون هیزم آتش لیلی شد آتش زبانه کشید. آتش ماند. زمین خدا گرم شد خدا گفت: اگر لیلی نبود، زمین من همیشه سردش بود *** خدا مشتی خاک را بر گرفت. می خواست لیلی را بسازد، از خود در او دمید و لیلی پیش از آنکه با خبر شود عاشق شد سالیانی است که لیلی عشق می ورزد. لیلی باید عاشق باشد زیرا خدا در او دمیده است و هر که خدا در او بدمد، عاشق می شود لیلی نام تمام دختران زمین است؛ نام دیگر انسان خدا گفت: به دنیایتان می آورم تا عاشق شوید. آزمونتان تنها همین است: عشق و هر که عاشق تر آمد، نزدیک تر است. پس نزدیک تر آیید، نزدیک تر عشق کمند من است. کمندی که شما را پیش من می آورد. کمندم را بگیرید و لیلی کمند خدا را گرفت خدا گفت: عشق فرصت گفتگو است، گفتگو با من و لیلی تمام کلمه هایش را به خدا داد. لیلی هم صحبت خدا شد خدا گفت: عشق، همان نام من است که مشتی خاک را بدل به نور می کند و لیلی مشتی نور شد در دستان خداوند *** خدا گفت: لیلی جستجوست . لیلی نرسیدن است و بخشیدن خدا گفت: لیلی سخت است. دیر است و دور از دست شیطان گفت: ساده است. همین جایی و دم دست و دنیا پر شد از لیلی های زود. لیلی های ساده اینجایی. لیلی های نزدیک لحظه ای ... خدا گفت: لیلی زندگی ست. زیستنی از نوع دیگر .... *** دنیا که شروع شد زنجیر نداشت، خدا دنیای بی زنجیر آفرید آدم بود که زنجیر را ساخت، شیطان کمکش کرد دل، زنجیر شد، زن، زنجیر شد دنیا پر از زنجیر شد و آدم ها همه دیوانه ی زنجیری! خدا دنیا را بی زنجیر می خواست. نام دنیای بی زنجیر اما بهشت است امتحان آدم همین جا بود. دستهای شیطا ن از زنجیر پر بود خدا گفت: زنجیرهایتان را پاره کنید. شاید نام زنجیر شما عشق است یک نفر زنجیرهایش را پاره کرد. نامش را مجنون گذاشتند مجنون اما نه دیوانه بود و نه زنجیری. این نام را شیطان بر او گذاشت شیطان آدم را در زنجیرمی خواست. لیلی، مجنون را بی زنجیر می خواست لیلی می دانست خدا چه می خواهد. لیلی کمک کرد تا مجنون زنجیرش را پاره کند لیلی زنجیر نبود. لیلی نمی خواست زنجیر باشد لیلی ماند . زیرا لیلی نام دیگر آزادی است. قسمتی از کتاب لیلی نام تمام دختران زمین است از عرفان نظرآهاری

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۵۸۳۵ در تاریخ يکشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۴:۰۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5